ناتوانی نوجوانان در «نه گفتن»؛ علتها و درمان آن (قسمت دوم)
پیش از خواندن این مقاله، در سایت آموزک بخوانید: ناتوانی نوجوانان در «نه گفتن»؛ علتها و درمان آن (قسمت اول)
راهبردهای مؤثر در ایجاد مهارت «نه گفتن» در کودکان و نوجوانان
1. به فرزندان خود بیاموزید که درمورد اولویتهای خود صریح باشند
باید بدانیم که «نه گفتن» خیلی راحتتر از این است که از برخی اولویتهای زندگی خود دست بکشیم. برای مثال اگر فرزند ما برای یک امتحان مهم آماده میشود و یکی از دوستانش از او میخواهد که در درس دیگری به او کمک کند، طبیعی است که فرزندمان از درس خواندن خود باز میماند و وقتی را که باید صرف اولویت اصلی زندگی خود یعنی درس خواندن و موفقیت در امتحان کند، صرف خواسته دوستش میکند. به همین دلیل باید به فرزندان خود بیاموزیم که اولویتهای زندگی خود را در هر زمان مشخص کنند و از انجام هر کاری که در روند انجام این اولویتها اختلال ایجاد میکند، خودداری کنند. شناختن اولویتها و اهمیت دادن به آنها نیازمند دانستن ارزش زمان و میزان اهمیت درس یا کاری که در حال حاضر انجام میدهد است. درمورد مثالی که گفته شد، فرزند شما میتواند در برخورد با درخواست دوست خود بگوید: «متاسفم که تو را ناامید میکنم ولی خودم باید درس دیگری را بخوانم». در این جمله کوتاه، نه اثری از خودخواهی و لجبازی وجود ندارد. بلکه به عنوان کسی که کار و درسش برایش مهم است، این اهمیت را به فرد دیگری هم تذکر میدهد. پس باید کارهایمان ابتدا برای خودمان مهم باشد و بعد طوری رفتار کنیم که دیگران هم به این اهمیت پی ببرند.
پاسخی که فرزند ما به فرد مقابل خود میدهد، باید کوتاه، صریح و بدون هیچ توضیح اضافهای باشد. چرا که طولانی شدن پاسخ، باعث میشود که فرد توضیح بیشتری بدهد و به دنبال بهانهای غیر از دلیل اصلی باشد. اگر پاسخ فرد صریح و مستقیم نباشد، ناخودآگاه به سمت بهانههای دروغین و ساختگی میرود. بنابراین جواب فرزند ما باید دو ویژگی داشته باشد:
- اولویت اصلی زندگی خود را در آن لحاظ کند.
- صریح، کوتاه و واقعی باشد.
2. قبول کنید که نمیتوانید هر کاری را انجام دهید
شاید در زندگی خود شما به عنوان پدر یا مادر، «بله گفتن» به دیگران باعث شده است تا هیچ وقتی برای خودتان نداشته باشید. آیا نمیتوانید به درخواست دوستتان که برای اسبابکشی از شما کمک میخواهد، نه بگویید؟ آیا نمیتوانید به درخواست مدیرتان که کاری خارج از حدود وظایفتان را از شما میخواهد، نه بگویید؟ میتوانید با یک نه گفتن ساده خود را از این شرایط خلاص کنید. درمورد فرزندتان هم همینطور است. باید به او تاکید کنید که او قادر به انجام همه کارها نیست. بلکه وظایف مشخصی دارد که با توجه به توان او بر عهدهاش گذاشته شده است. بنابراین فرزند شما بعد از شناخت اولویتهای زندگی خود باید به این نتیجه برسد که نیازی نیست که انجام همه کارها را بلد باشد و یا به دیگران خدماتی خارج از توان خود ارائه کند. او باید متوجه شود که با این کار سلامت جسمی و روانی خود را به خطر میاندازد.
3. زبان بدن را به فرزندان خود بیاموزید
گاهی برای رد یک درخواست نیازی به بیان کلمات نیست. در بسیاری از مواقع، بروز حالتی مناسب در چهره و بدن، به خوبی حریم شخص را با دیگران مشخص میکند. در به کارگیری زبان بدن برای ابراز ناخشنودی خود از خواسته دیگران، باید به موارد زیر دقت نمود:
- چهره: صورت انسان، مهمترین عضو در برقراری ارتباط با دیگران است. تأثیر "نه گفتن"، با تماس چشمی مناسب، پیشانی صاف و سری بالا، بسیار بیشتر است. در مقابل اگر بر اثر خجالت، در حین بیان موضع خود درباره درخواست طرف مقابل سر خود را پایین بیندازید یا در صورت شما اضطراب و پریشانی وجود داشته باشد، و یا سعی کنید عصبانیت خود را پشت یک لبخند مصنوعی پنهان کنید، طبیعی است که سخن شما اثر بسیار ضعیفی بر مخاطب خواهد داشت. اگر درخواستی که از شما میشود توهینآمیزنیست، تنها میتوانید لبخند کوتاهی بزنید، سری تکان دهید و بگویید: «نه متشکرم». با این کار موثرترین روش را با کمترین تنش برای رد درخواست طرف مقابلتان به کار گرفتهاید.
- وضعیت بدن: صراحت یعنی همجهت بودن قلب، چشم، سر و بدن. به این معنا که وقتی به درستی تصمیم خود اعتقاد دارید، باید اعضای بدن از سر تا پا در جهت تأیید آن تصمیم باشد. اینگونه است که طرف مقابل، صراحت و مصمم بودن را در تمام وجود شما خواهد دید. هماهنگی تمام وجود شما در زمانی که چیزی را میخواهید، باعث میشود که هیچ قدرتی نتواند در جلوی شما قد علم کند. به فرزندانتان بیاموزید که وقتی درمورد یک موضوع با بزرگترها مشورت کرد و به نتیجه رسید، باید با تمام وجودش از این تصمیم دفاع کند و آن را صراحتاً اعلام کند. اگر طرف مقابل شک یا تردید در وجود او ببیند، طبیعی است که حرفش را جدی نمیگیرد و روی درخواست نابجای خود پافشاری میکند.
خرید کتاب زبان بدن در هنر – مجموعه نگاه کن
اگر اینطور به نظر برسید که میخواهید از این موقعیت فرار کنید یا با تمام وجود منتظر تمام شدن این بحث هستید، این یعنی ضعف! تکان دادن زیاد از حد دستها و یا مالیدن پیدرپی آنها به هم، حس اضطراب را به طرف مقابل منتقل میکند. در این زمان ممکن است که دیگران از ترس و ضعف شما به نفع خواسته خود استفاده کنند. سرتان را بالا بگیرید و بازوان خود را در کنار بدنتان قرار دهید و با حالت دستتان بر روی گفتههای خود تأکید کنید. هنگام «نه گفتن» در چشمهای طرف مقابل نگاه کنید. با دستانتان یا چیزی بازی نکنید و در مورد تصمیمتان دودل نباشید. دستان خود را جلوی سینهتان جمع نکنید یا طوری برخورد نکنید که انگار از تصمیمتان ناراحت هستید و میتوان نظرتان را تغییر داد.
- لحن صدا: با آرامش، محکم و واضح صحبت کنید. تلاش کنید تا صدایتان شبیه زمانی باشد که از پشت تلفن صحبت میکنید. اگر در صدایتان احساس ناراحتی یا تردید باشد، طرف مقابل از این ضعف استفاده میکند. اگر آرامش در صدایتان مشخص باشد، طرف مقابل میفهمد که شما فرد معقولی هستید و امکان دارد گاهی هم نه بگویید. اگر صدایتان را بالا نبرید یا صدایتان ناراحت به نظر نیاید، احتمال بیشتری دارد که او توضیحاتتان را بپذیرد.
در سایت آموزک بخوانید: استرس سمی در کودکان چیست؟
شناختن وضعیتهای بدن دشوار است، خصوصاً در یک موقعیت اضطرابزا. نیازی نیست که سعی کنیم همه این موارد را به درستی انجام بدهیم. فقط خودمان و فرزندانمان باید نسبت به این زبان خاص-زبان بدن- آگاهی پیدا کنیم. پس از این آگاهی باید در موقعیتهای مختلف این حالتها را تمرین کنیم تا به بدن خود و ویژگیهای آن شناخت پیدا کنیم.
خرید کتاب کلیدهای مقابله با اضطراب در کودکان و نوجوانان
4. به فرزندتان بیاموزید که از اینکه فردی خودخواه تلقی شود نترسد
گفتن این جملات به فرزندتان ممکن است در این باره کمک کننده باشد:
«شاید پیش خودت فکر کنی که با نه گفتن به دیگران به فردی خودخواه تبدیل میشوی. اما فردی خودخواه است که فقط به خودش فکر میکند در حالی که تو فقط به درخواست غیرمنطقی دیگران پاسخ منفی میدهی. در این حالت اگر او تورا خودخواه میداند بهتر است رابطهات را با آن فرد کم کنی. تو میتوانی با یادآوری تمام پاسخهای مثبتی که به دیگران دادهای بفهمی ک اصلاً خودخواه نیستی بلکه با خواستههای غیرمنطقی و نادرست دیگران همراهی نمیکنی.»
5. فرزندتان باید بپذیرد که نمیتواند همه را از خود راضی کند
فرزند شما نمیتواند همه کسانی را که در زندگیاش هستند، راضی نگه دارد و باید خط قرمزهایی برای خود در مقابل دیگران داشته باشد. شاید او فکر کند که با «نه گفتن» و نا امید کردن دیگران، به آنها بیاحترامی میکند و در نتیجه احترام آنها را نیز از دست میدهد، ولی اینگونه نیست. به فرزندتان بگویید که اگر کسی فکر کند او به همه خواستههایش جواب مثبت میدهد، شاید بخواهد با خواستههای غیرمنطقی از او سوءاستفاده کند. ما و فرزندانمان باید تنها به افرادی که واقعاً برایمان مهماند، اهمیت ویژهای بدهیم و تلاش کنیم آنها را خوشحال نگه داریم.
6. جنبههای مثبت «نه گفتن» را برای فرزندتان یادآوری کنید
فرزند شما مجبور نیست که به «نه گفتن» به عنوان یک اتفاق بد نگاه کند. هر گاه به درخواستی نه بگوید، میتواند به کارهای دیگری «بله» بگوید که مزایای زیادی برایش دارد. با این روش پس از یک پاسخ منفی، کمتر احساس گناه میکند. به عنوان مثال برایش شرح دهید که با «نه گفتن» چه چیزهایی به دست میآورد:
- به جای انجام کاری که به آن علاقهای ندارد، میتواند وقت بیشتری را با دوستان و خانوادهاش بگذراند و از آن لذت ببرد.
- با این کار به خودش، تفریحاتش و کارهایی که دوست دارد، «بله» گفته است. به زندگی آرام و چیزهای مهم اطرافش «بله» گفته است، نه کسانی که کماهمیتترند.
- میتواند به کارهای منطقی و متناسب با خودش «بله» بگوید و مجبور نخواهد شد که به خاطر عدم تواناییاش در «نه گفتن»، بیش از اندازه کار کند یا کارهایی را انجام دهد که علاقهای به آن ندارد.
7. فرزندتان باید دلیل ناراحتیاش را از «نه گفتن» پیدا کند
چرا با جواب منفی به دیگران احساس ناراحتی میکند؟ آیا میترسد که طرف مقابل دیگر با او حرف نزند؟ آیا فکر میکند که با دادن پاسخ منفی، فردی خودخواه به نظر میآید؟ وقتی بفهمد دقیقاً چه چیزی باعث ناراحتیاش میشود، میتواند منطقیتر به شرایط نگاه کند. اگر میترسد با «نه گفتن» به یک فرد، توجهاش را از دست بدهد، وقت آن است که در رابطهاش با آن فرد تجدید نظر کند. چرا که این رابطه یک رابطه دوستی سالم نیست. بلکه به یک رابطه سودجویانه تبدیل شده است.
8. روشهای مختلف بله گرفتن را به فرزندتان بیاموزید
به فرزندتان بگویید که گاهی اوقات دیگران با روشهای مختلفی شما را فریب میدهند تا به درخواستشان جواب مثبت بدهید. وقتی که این روشها را بشناسید، راحتتر میتوانید به خواستههای غیرمنطقی آنها نه بگویید. برخی از روشهایی که باعث میشوند برخلاف میلتان جواب مثبت بدهید، عبارتند از:
قلدری کردن: گاهی دیگران تلاش میکنند تا با قلدری، بدجنسی یا بیادبی از شما جواب مثبت بگیرند. باید در این مواقع با خونسردی و بیتوجهی به لحن بیادبانه آنها پاسخ منفی بدهید.
خرید کتاب درباره قلدری و زورگویی/ دفاع از حق خود
ناله کردن: فرد با ناله و شکایت و حتی بدون درخواست کمک به گونهای رفتار میکند تا شما داوطلبانه به او کمک کنید. در این مواقع بهتر است موضوع صحبت را عوض کنید. مدتی با آن فرد ارتباط نداشته باشید یا به او بگویید از اینکه در این وضعیت قرار گرفته است، ناراحتید.
ایجاد عذاب وجدان: برخی تلاش میکنند تا با گفتن چیزهایی مانند اینکه هیچ وقت کمک نمیکنید یا در شرایط سخت پشتش را خالی میکنید در شما عذاب وجدان ایجاد کنند. در این مواقع با آرامش، دفعات قبلی که به او کمک کردهاید را یادآوری کنید و بگویید این بار قضیه فرق میکند و نمیتوانم به شما کمک کنم.
تعریف و تمجید: ممکن است فردی با تعریف کردن از شما و گفتن اینکه «چقدر شما در انجام فلان کار فوقالعاده هستید» یا «چه فرد باهوشی هستید»، از شما چیزی درخواست کند. در این مواقع از تعریف و تمجید طرف مقابل شرمنده یا اصطلاحاً جوگیر نشوید و جواب مثبت ندهید.
9. نباید بیش از اندازه عذرخواهی کرد
به فرزندتان بگویید که اگر از اینکه نمیتوانید جواب مثبت بدهید، واقعاً ناراحت و متأسف هستید، فقط یک «متأسفم» ساده بگویید. با عذرخواهی بیش از اندازه، عدم قاطعیت شما آشکار میشود. در این حالت طرف مقابل تصور میکند با اصرار بیشتر میتواند شما را متقاعد کند و شما نیز با خودداری از انجام درخواست احساس بدتری خواهید داشت. اگر بیش از اندازه عذرخواهی کنید، وی تصور میکند که با جواب منفیتان کار اشتباهی در حقش میکنید.
10. عبارات از پیش تعیین شدهای را برای رد درخواست دیگران مشخص کنید:
عبارتهای ویژهای را برای پاسخ دادن به درخواست دیگران با فرزند خود تمرین کنید و از آنها بخواهید که آنها را همواره تکرار کنند. برای مثال عباراتی نظیر:
الف) «بسیار ممنونم که به فکر من هستید! متاسفم که در حال حاضر نمیتوانم به شما کمک کنم..»
- ب) «ببخشید من نمیتوانم کمکی به شما بکنم ولی میتوانم کسانی را به شما معرفی کنم که در این مورد به شما کمک کنند..»
- ج) «بسیار علاقه مند بودم که با شما همکاری کنم ولی در حال حاضر وقت کافی ندارم.»
این عبارتها تقریباً برای تمام شرایط مورد نیاز کافی هستند. ولی در مورد شرایط خاص میتوان این عبارات پایه را بلندتر یا کوتاهتر نمود.
11. به فرزند خود بیاموزید که به جای اکنون به آینده فکر کنند:
پژوهشهای روانشناسی نشان میدهد که اغلب ما چیزی را انتخاب میکنیم که در حال حاضر رضایت ما را تأمین میکند نه آنچیزی که در آینده ما را بیشتر خوشحال میکند. و خشنود کردن دیگران با گفتن "بله"، میتواند در زمان حال بسیار دلپذیرتر از «نه گفتن» باشد.
ما میتوانیم فرزندان خود را نسبت به عواقب «بله گفتن» به خواستههای نابهجای دیگران آگاه کنیم. مثلاً اگر همکلاسی فرزند ما از او بخواهد که برایش تمرینی را حل کند. در صورتی که فرزند ما وقت کافی برای آن نداشته باشد، باید به او یادآوری کنیم که اگر این کار را انجام دهد شب باید دیرتر بخوابد و در نتیجه صبح را با کسالت بیدار شود و یا اینکه دیر به مدرسه برسد. برای مثال از آنها بپرسیم که آیا اگر قراری که میخواهی با دوستت بگذاری لغو شود، خیالت راحتتر میشود یا خیر؟ بنابراین باید در ابتدا «نه» بگویند تا بعداً دچار مشکلات ناشی از آن نشوند.
فرزندان ما باید بدانند که ناتوانی در «نه گفتن»، مانند درست کردن یک توپ کوچک برفی و رها کردن آن از روی قله کوه به پایین است. این توپ کوچک رفته رفته بسیار بزرگ و خطرناک میشود. در گروه همسالان نیز اگر کودک یا نوجوانی به ناتوانی در «نه گفتن"» شناخته شود، رفته رفته توقعات از او زیاد میشود و درخواستهایی که از او میشود بزرگ و بزرگتر میشود. به همین دلیل وقت و انرژی فرزندتان یا صرف انجام خواستههای دیگران میشود و یا صرف بهانه تراشی و دروغ پردازی برای خودداری از انجام آنها.
12. آنها را به داشتن استقامت در این راه تشویق کنید:
خیلی از اوقات ممکن است «نه گفتن» فرزند شما پذیرفته نشود و طرف مقابل روی خواسته خودش اصرار کند. در این مواقع باید به فرزندتان کمک کنید تا با استفاده دوباره از عباراتی که برای این کار آموخته است، بر پاسخ «نه» خود تاکید کند. باید این کار را تا جایی ادامه دهد که فرد درخواست کننده متوجه بشود که فرزند شما روی پاسخ خود تاکید دارد و اصرار او هیچ اثری بر موضع فرزند شما ندارد.
اگر اصرار طرف مقابل باز هم ادامه داشته باشد، در این مرحله باید از فرزند خود بخواهید که با او همدردی کند و به طور لطیفتری درخواست او را رد کند. مثلاً بگوید: «من میدانم شما شرایط سختی دارید» یا اینکه: «من می دانم که سخت است که رد شدن درخواستتان را از من بشنوید». و در ادامه، نپذیرفتن درخواست او را تکرار کند.
اگر فرد باز هم عقب نشینی نکرد، فرزند شما میتواند با عباراتی احساس واقعی خود را در رابطه با رفتار او ابراز کند. مثلاً بگوید: «ادامه درخواست شما باعث ناراحتی و عصبانیت من میشود» از فرزند خود بخواهید بر احساسات خود تمرکز کند و نه احساسی که طرف مقابل در رویارویی با خودداری او پیدا میکند. چون احساسات فرزند شما در این لحظه پشتوانه منطقی دارد ولی اصرار طرف مقابل ناشی از خودخواهی است. طبیعی است که انجام این مراحل نیاز به داشتن شهامت دارد. فرزند شما باید درباره خواستههای کوچک و غیر مهم دیگران مقاومت را تمرین کند تا بتواند در آینده در مقابل خواستههای مهم افرادی که دارای نفوذ شخصیت هستند «نه» بگوید.
این نکته را هم باید در نظر داشت که دشواری «نه گفتن» در مقابل افراد مختلف میتواند متفاوت باشد. معمولاً «نه گفتن» به کسانی که شخصیت تاثیرگذاری دارند و اصطلاحاً «کاریزماتیک» هستند، دشوار است. (کاریزما یا فرهمندی به معنی داشتن شخصیتی است که ذاتاً تاثیرگذار است. افراد بزرگ سیاسی و اجتماعی دارای این نوع شخصیت هستند. به طوری که بیشتر مردم قدرت رد درخواست یا نقد آنها را ندارند. به طور خلاصه کاریزما نوعی جاذبه فردی است که اثر جمعی دارد.)
گاهی اوقات فرزند شما مهارتهای «نه گفتن» را به خوبی فرا میگیرد و به آن عمل میکند. ولی در رویارویی با شخصیتهای خاص، این توان خود را از دست میدهد. بنابراین قبل از اینکه درمورد فرزند خود و توان «نه گفتن» او قضاوتی کنیم، بهتر است طرف درخواست کننده را نیز بشناسیم.
13. به جای فرزند خود «نه» بگویید.
به فرزندانتان اجازه دهید که برای «نه گفتن» به درخواست دیگران شما را بهانه کنند. مثلاً بگویند شما به آنها اجازه نمیدهید که این کار را انجام دهند. ابتدا باید فرزندتان را متقاعد کنید که انجام آن درخواست به ضرر آنهاست (مثلاً از آنها بپرسید: حالا که امتحاناتت نزدیک است، آیا فکر میکنی رفتن به این کنسرت برای تو سودی دارد؟ یا اینکه فکر میکنی دوستی با این فرد برای تو مناسب است یا خیر) و آنها را کاملاً توجیه کنید که پذیرفتن درخواست این افراد خاص برایش به صلاح نیست. سپس از فرزند خود بخواهید که به طرف مقابل بگوید که پدر یا مادرم به من اجازه قبول درخواست شما را نمیدهد.
در سایت آموزک بخوانید: دوستی و دوستیابی در کودکان و راههای آموزش آن (بخش نخست)
توجه داشته باشید که اگر فرزند شما در روند «نه گفتن» به خواستههای دیگران کاملاً با شما همراه و هم جهت نباشد، اینکه به او اجازه ندهید آن کار را انجام بدهد، برای او یک نوع تحکم و دستور به حساب میآید. سن نوجوانی سن بسیار حساسی است. دستور دادن به نوجوان باعث تحریک لجبازی او میشود. بنابراین باید ابتدا به شکل منطقی با نوجوان خود درباره خطراتی که پذیرفتن یک درخواست ویژه از طرف دوستان و سایرین برایش در پی دارد، حرف بزنید. سپس به او اجازه دهید که از وجود شما برای یک بهانه راحت استفاده کند. فرزند شما با انداختن بار مسئولیت به دوش شما، بسیار احساس راحتی میکند. چرا که دیگر نیازی نیست به طرف مقابل دلایل خودداری خود را از پذیرفتن درخواستش بگوید یا با اصرار او روبرو شود.
گاهی اوقات هم نیاز است که شما به عنوان پدر یا مادر او، به صورت مستقیم (چه با کلام و چه با نوشتن متن) با طرف مقابل تماس بگیرید و به جای او «نه» بگویید. بچههای شما همیشه مجبور نیستند که بار سنگین «نه گفتن» را به تنهایی به دوش بکشند.
جمع بندی
توانایی «نه گفتن»، یک مهارت مهم برای داشتن زندگی سالم است. کودک و نوجوان شما باید بیاموزد که وقت و انرژی خود را در خدمت خواستههای دیگران قرار ندهد. سپس به تدریج میآموزد که زمانهایی هست که مصلحتش با خواستههای اطرافیان او در تضاد قرار میگیرد. در این زمانها بهترین کار «نه گفتن» است. چرا که اگر خواستههای دیگران را بپذیرد از یک طرف باید خواستههای خود و اولویتهای زندگیاش را نادیده بگیرد و از طرفی به خواستههایی تن دهد که اصلاً دوست ندارد یا به صلاحش نیست. پژوهشگران دریافتهاند افرادی که در کودکی توانایی «نه گفتن» کمتری داشتهاند، بیشتر از سایرین مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفتهاند. در نتیجه همراهی با دوستان ناشایست، باعث انحراف در مسیر تحصیلی و زندگی آنها شده است. بنابراین آموختن مهارتهای «نه گفتن» به کودکان و نوجوانان ضروری است.
امروزه اثبات شده است که اختلالات روانی و عصبی با هم پیوندهای محکمی دارند. بنابراینا با توجه به عوامل مستعدکنندهای که ذکر شد (اختلال اضطراب اجتماعی، اختلالات یادگیری، افسردگی و...)، میتوان با درمان به موقع این اختلالات از شدت ناتوانی فرد در «نه گفتن» را کاهش داد. برای این کار باید این اختلالات و نشانههای آنها را به خوبی شناخت و در صورت بروز اولین نشانهها، والدین کودک یا نوجوان خود را نزد یک پزشک متخصص ببرند تا روند درمان این اختلالات شروع شود.
خرید کتاب درباره غلبه بر افسردگی در کودکان
در آخر باید گفت که در آموختن مهارتهای مورد نیاز زندگی به کودکان و نوجوانان - از جمله مهارت «نه گفتن»-، زمان عامل بسیار مهم و تعیین کنندهای است. بنابراین باید در ابتدای دوره نوجوانی و سنین مدرسه که رویارویی جدی افراد با اجتماع است، این مهارتها را به کودک آموخت. چرا که در بزرگسالی فرد قادر به آموختن این مهارتها نیست و با چالشهای زیادی روبهرو میشود. این افراد معمولاً در سنین بعد از نوجوانی به دو گروه تقسیم میشوند:
- گروهی که خواستههای دیگران را بیچون و چرا میپذیرند و توان مقاومت در برابر آن را ندارند.
- گروهی که در مقابل هر خواستهای به صورت زیادهروی و عصبی مقاومت میکنند. این افراد از آنجا که مهارت «نه گفتن» ظریف و بدون تنش را نیاموختهاند، در مقابل هر خواستهای رفتارهای پرخاشگرانه نشان میدهند. که این خود یک اختلال روانی-اجتماعی به حساب میآید.
والدین باید بدانند که فرزند آنها امروزه بیش از هر زمان دیگری به مهارتهای سازندهای مانند مهارت «نه گفتن» نیازمند هستند. بنابراین باید ابتدا خود این مهارتها را بیاموزند و سپس فرزندان خود را به آنها تجهیز نمایند.