نگاهی به نظریه تحولی پیاژه
نویسنده: پرویز شریفی درآمدی
نظریه پردازی پایه تحول علم است. به گفته پیاژه در تاریخ علوم وقتی نظریهای جانشین نظریهای میشود، بیآنکه بخواهد با نظریه قبلی متناقض باشد یا آن را از میدان براند، در ادامه پژوهشها به حفظ خصوصیاتی از نظریه قبلی منتهی میشود که از حد پیشبینی شده فراتر است (منصور، دادستان، ۱۳۷۵). مثلاً ارشمیدس با کشف «قانون شناوری» نه تنها به لذتی وصف ناپذیر (بیان جملات Eureka, Eureka ـ یافتم، یافتم) دست یافت بلکه با بنا کردن یک فکر یا نظریه جدید، زمینه پدیدائی برخی دیگر از نظریهها و مفاهیم بعدی را بوجود آورد. یا ساختارهای ذهنی و ابداعات فکری نیوتن «در گستره فکر علمی» امکان و ارسیهای فعالتر، تازهتر و یقینیتر و جامعتر را برای انیشتن فراهم آورد. همچنین پیاژه که با قرار گرفتن در آغازی ممکن ـ نه مطلق ـ با مطالعه عمیق و سودمند آثار فکری برگسن و اتخاذ راهی جهت یافته و تفحصی از خطوط فکری «کنت، اسپنسر، لودانتک و ...» ابتداء جوانههای «شناخت شناسی» را تحول بخشید و به تدریج آن جوانهها و عناصر را در حد یک نظریه جدید، بی نظیر و بادوام در ساختهای فکری خود توحید بخشید و نظریهای با عنوان «شناختشناسی» با جوهره برجسته «بنا شدنی نگری» بنا کرد.
قانون شناوری که معّرف اجسام شناور است به اصل ارشمیدس معروف است. این اصل درباره اجسامی که در سطح آزاد و مایع شناور میمانند نیز بکار میرود. اگر وزن جسم کمتر از وزن مایع هم حجم آن باشد، جسم نمیتواند درون مایع فرو رود و در سطح مایع میماند. در این صورت بزرگی نیروی بالاتر، یعنی وزن مایع جابجا شده، با وزن جسم برابر خواهد بود.
تعریف نظریه و انواع تعاریف علم
مقدمه فوق ذهن را در درک مفهوم و تعریف نظریه کنجکاو مینماید. نظریه مجموعه یا شبکهای به هم پیوسته از تعاریف و قضایاست که به منظور تبیین و پیشبینی پدیدهها، از طریق تشخیص روابط بین متغیرها، یک فکر نظام دار را درباره این پدیدهها ارائه میدهد (کرلینجر (۱۹۸۳، ص ۹). یک نظریه علمی واجد بینادهای روش شناختی آن است، بنیادهایی که سازه و تعریف علم بر آنها استوار است.
از این رو، علم واجد تعاریف متعدد و متنوعی است: الف) تعریف محتوایی ب) تعریف کلاسیک ج) تعریف فرآیندی. از لحاظ محتوایی، علم یعنی مجموعهای متراکم از دانش توحید یافته. بر پایه تعریف کلاسیک، علم یک ردیف مفاهیم و طرحهای مفهومی یا «روان بنههای مرتبط با یکدیگر» است که در نتیجه آزمایش و مشاهده توسعه یافته است.
علم از لحاظ «فرایندی» یعنی فعالیت یا عمل کشف و اختراع متغیرهایی مهم در طبیعت، هماهنگ ساختن این متغیرها بدنبال تغییر شکل یافتگیها و توحید یافتن در روان بنههای قبلی و سرانجام تبیین این روابط از طریق بیان اصل و قانون (هومن، ۱۳۷۴).
پس یک نظریه علمی «سازمان دادن به دانستهها، دادهها و تبیین معانی آنهاست». یکی از نظریههای روان شناختی که در تاریخ روانشناسی نقش بسزائی داشته است و به عبارت دقیقتر، روانشناسی با آن متحول گردیده است «نظریه تحولی ـ شناختی پیاژه» است. نظریه تحولی بر دیدگاه فرآیندی مبتنی است و در بطن تعریف کلاسیک نیز میگنجد.
مقاله کامل را از بخش پیوست دریافت کنید.