آموزش هنر به کودکان، بخش ششم - تخیل و فانتزی
تخیل و فانتزی
دو کودک به نام «هانسل و گرتل»، کلبهای را در جنگل پیدا میکنند که از شیرینی، آبنبات و شکلات ساخته شده است. خیالی که برای هر کودکی شیرین و لذتبخش است. با فانتزی و تخیل، میتوانیم خودمان را بیرون از واقعیت حس کنیم و به چیزهایی که پیرامون ما هست، رنگ و شکل و اندازهی دلخواه خودمان را ببخشیم، چنانکه در چشم ما خوشایند باشند. برای کودکان شنیدن افسانه «هانسل و گرتل»، تصویری از خانهای خوردنی است که از ترکیب عناصر وسوسه انگیز ساخته شدهاند. بخش بزرگی از این اندیشهی تخیلی، به ظرفیت ما برای برگرداندن واقعیتها و به کارگرفتن آنها وابسته است. برای نمونه، شاید از کودکان بخواهیم که یک بستنی را تصور کنند که هزار تن وزن دارد یا تصور کنند زندگی روی یک کیک چگونه خواهد بود. هر دوی این نمونهها با مفهوم معمول زندگی ما از ارزش و سنجش مغایرت دارد. چنین اندیشیدنی در کودکان، در جهان واقعی، بسیار دور از ذهن است، اما در جهان فانتزی، شدنی و امکانپذیر است، مانند اینکه هر چه دوست داریم میتوانیم در خیال خود تصور کنیم.
گفتوگوی فانتزی و تخیلی با کودکان، فرصتی را فراهم میکند تا آنها پندارهای خود را گسترش دهند و آثاری شگفتآور بیافرینند و بر روی حوزههای دیگر یادگیری مانند نوشتههای خلاق و توانایی آنها برای حل مسائل، تاثیر بگذارد. کودکان به کمک فانتزی به شماری از اندیشههای خلاق دست مییابند که در درسهای دیگر نیز کاربرد دارد.
تصویرهای 1 و 2 - زرافههای پرنده - کودک هفت ساله
افسانهها و قصهها سرشار از خیال هستند و کودکان هنگام گوش دادن به آنها، با فضایی روبهرو میشوند که در آن، هر چیزی شدنی و ممکن است. با طرح پرسشهای تخیلی، میتوان فضایی را آفرید تا کودکان به این باور برسند که فانتزی چیزی است که میتوان از آن حتی در کلاس درس هم بهره برد. با بحث و گفتوگو دربارهی ایدههای بصری خیالی، کودکان میآموزند نه تنها ایدههای آنها پذیرفتنی است، بلکه از آن میتوانند مانند عنصری سودمند در آفرینش یک اثر هنری، بهره بگیرند. در جهان فانتزی، کودکان با تصویرها و ایدهها بازی میکنند، آنها را با هم میآمیزند، گسترش میدهند و دگرگونشان میکنند، چنان که مناسب و برابر با جهان فانتزی آنها باشد.
نمونههای زیر، اشاره به موضوعهایی دارد که میتواند آغازگر گفتوگو با کودکان دربارهی فانتزی باشد، هدف این است که دریابیم کودکان تا چه اندازه میتوانند بحثهای غیر معمول و شگفتآور در جهان فانتزی را دنبال کنند و گسترش دهند:
- آیا میدانی زرافه چه شکلی است؟ اگر میدانی، تصور کن یک زرافهی پرنده چه شکلی میتواند باشد؟
- کوه اورست بلندترین کوه جهان است، تصور کن در حال بالا رفتن از بینی کسی هستی که بلندی بینی او از کوه اورست هم بلندتر است!
- خیابانی که خانه تو در آن هست، شاید کسل کننده باشد، آیا میتوانی این خیابان را مانند یک لحاف چهل تکه، با شمار فراوانی از مربعهای رنگی تصور کنی؟
- فکر میکنی یک گربه که بدن آن با شمار زیادی از مربعهای رنگی پوشیده شده است چه شکلی میتواند باشد؟
- اگر میتوانستی درون چیزی که دوست داری زندگی کنی، چه چیزی را انتخاب میکنی؟ چرا؟ درون آن چه شکلی است؟
- اگر پیادهروها از پوست موز ساخته میشدند، چه اتفاقی میافتاد؟
شاید تابلوی نقاشی «رنه ماگریت» را بشناسید. این تابلو، یک سیب بسیار بزرگ را به تصویر کشیده که همهی فضای اتاق را پر کرده است. میتوانیم از کودکان بپرسیم که فکر میکنند سیب بزرگی که همهی فضای اتاق را پر کرده است، چه شکلی است؟ در واقع این نقاشی و نقاشیهای دیگر از نوع فانتزی، با روشی هوشمندانه، ترکیبهای نشدنی و دور از ذهن را به لحاظ اندازه و تناسب، به کار میگیرد. تابلوی ماگریت تا اندازهای مانند تابلوی ذهن عمل میکند: جهان فانتزی، حافظه و آن چه را که ما با حواسمان تجربه میکنیم، به بند نازکی وصل است و هیچ مرزبندی آشکار و قطعی میان آنها نیست. از این رو کودکان هنگام نقاشی با شادی و شور از یکی به دیگری در حرکت هستند.
در این جا به شرح ایدههایی میپردازیم که با گروهی از کودکان هفت ساله انجام شده است. در این نمونهها کوشش شده از توانایی دیدن و دگرگونی پدیدهها و توانایی به کارگیری تخیل و فانتزی، استفاده شود.
درخت خیالی
مفاهیم: شکل، الگو، خط، انطباق.
آموزش بالقوه: توانایی دیدن، خیالپردازی، توانایی طراحی، توانایی تشخیص و تمیز دادن ساختارها.
مهارت: نقاشی کردن، حرکتهای ظریف، برگزیدن رنگها.
ایجاد انگیزه: در آغاز، اجازه دهید کودکان به بخشی از یک درخت نگاه کنند و دربارهی آن گفتوگو کنند. میتوان از یک قطعه از درخت یا تخته پارهای که آب آن را به ساحل آورده، استفاده کرد. اگر آنها گرهدار و پیچ خورده باشند، و یا شکلهایی عجیب و غریب داشته باشند، بیشتر توجه کودکان را جلب میکنند. از کودکان بخواهیم هرچه را که میبینند گزارش دهند. پس از آن، کودکان باید بیاندیشند که چگونه میتوانند بر پایهی دیدههایشان از قطعهای از درخت، یک نقاشی از یک درخت خیالی بکشند. این درخت میتواند هرچه را که کودکان دوست دارند، داشته باشد، هر چه را که میخواهند و میتوانند به درخت بیافزایند. آنها میتوانند رنگ، شکل و اندازه درخت را تعیین کنند. سپس دربارهی آنها بحث و گفتوگو کنید و از این راه ایدهها را رشد و گسترش دهید.
گزینشها: کودکان میتوانند انتخاب کنند که نخست روی یک کاغذ دیگر طرح اولیه را ترسیم و آزمایش و تمرین کنند یا این که از آغاز روی کاغذ بزرگ به نقاشی درخت خیالی بپردازند. کودکان خودشان انتخاب میکنند که از کدام بخش درخت میخواهند نقاشی کشیدن را آغاز کنند. همچنین دورنما و چشمانداز درخت، مواد، اندازه، محتویات و بخشهای سازنده آن، برای نمونه جانداران، آشیانه پرندگان، برگ درخت، شکوفهها و گل ها، و سرانجام این که درخت در چه محیط و مکانی هست، در باغ، جنگل و یا در شهر، همه را کودک خودش برمیگزیند.
مواد: موادی مانند: آبرنگ، مداد شمعی، ماژیک، مواد مربوط به کولاژ، مداد و مداد زغالی را انتخاب کنید.
تمرینهای عملی: کودکان بر پایه قطعه چوبی که دیدهاند، نقاشی را آغاز میکنند. با دقت به آن نگاه میکنند تا ببینند چه چیزهایی دیدنی هستند. پس از این که به اندازه کافی و نیازشان، شکل اولیه درخت را روی کاغذ کشیدند، روی اجزای آن کار میکنند. برای نمونه، شاخههای بیشتر، برگها و گلها و پوستهی آنرا میشکند، سپس آن را رنگآمیزی و تزیین میکنند.
رشد و پیشرفت: میتوان موضوع و روند گفتوگو را با پرسشهایی تغییر و رشد داد. برای نمونه از کودکان بپرسید: «چه کسانی بالای درخت زندگی میکنند؟» با این پرسش کودکان ایدههای دیگری را بازگو میکنند و به دنبال آن چیزهای دیگری از شکلها و فرمهای طبیعی گرفته تا ساختههای انسانی را به درخت میافزایند. البته میتوان موضوع را در جهتهای دیگر نیز رشد و گسترش داد. برای نمونه میتوان با یک ساعت زنگدار فرسوده یا قطعهای از یک وسیله، موضوع گفتوگو را از درخت خیالی، به یک ماشین خیالی تغییر داد: مانند «یک آدم آهنی» و یا «یک خودروی خیالی».
حوزههای دیگری از فانتزی هست که میتواند آغازگر بحث دربارهی رویاها و کابوسها باشد. شماری از کودکان فکر میکنند گفتوگو دربارهی این موضوعها خیلی ترسناک و وحشتناک است و حال آن که شماری دیگر از کودکان دوست دارند آنها را در نقاشیهایشان به کار ببرند. حتی اگر از موضوع رویاها و کابوسها در نقاشیهای کودکان استفاده نشود، دستکم آنها دربرگیرنده احساسات کودکان هستند و از این رو منابع ارزشمندی به شمار میروند. بسیاری از کودکان با ترسیم رویاهایشان در هنر و نقاشی، به بیان ترسها و نگرانیهایشان میپردازند. کم و بیش «هنر» ابزاری برای بحث و گفتوگو دربارهی تجربههای مهم و با ارزش به حساب میآید. برای نمونه دربارهی پیوند کودک با پدر و مادرش، چگونگی زندگی آنها، دربارهی خشونت، عشق و یا از دست دادن و شکست.
میتوان با بازی حافظه هم خیالپردازی کرد. بازیهای حافظه، بسیار فراوان و گوناگون هستند. پرآوازه ترین آنها بازیای است که بیشتر در مهمانیها و جشنهای کودکان انجام میگیرد: یک نفر در مهمانی شماری از اشیای گوناگون را در یک سینی میگذارد، کودک لحظهای به آن نگاه میکند و پس از بردن سینی، او باید بگوید چه چیزهایی در سینی بوده است. این بازی حافظه بیشتر در زمره بازیهای سرگرم کننده قرار میگیرد، ولی میتوان این بازی را به روشی دیگر و به شکل تازهتری با هدف رشد توانایی حافظه بصری کودک، انجام داد.
میتوان ازکودکان خواست با تکیه بر حافظهی خود به توضیح فرم یک شی بپردازند، سپس توضیحهای کودکان و واقعیت خود شی را هم با مقایسه کرد که ویژگیهای شی در دنیای واقعیت چگونه است و تا چه اندازه منطبق بر توضیحهای کودکان است. کودکان با تمرین میتوانند به مقایسه شکل، اندازه، طول و ویژگیهای چیزهایی که میدانند و در حافظه آنها ذخیره شده است، بپردازند. چنین بازیهای حافظهای، سبب استفاده بهینه از وقت و زمان میشود. میتوان این بازیها را در لحظات کوتاه پنج دقیقهای نیز انجام داد، برای نمونه هنگامی که کودک منتظر است تا فعالیت دیگری را آغاز کند. همچنین هنگامی که کودکان به یک گردش گروهی برای نمونه به یک جنگل میروند یا با هم سفر میکنند، این بازیها این شانس و امکان را فراهم میکند تا پس از سفر، درباره خاطرههایشان، برای نمونه دربارهی شکل و فرم برگهای درختی که با هم دیدهاند و یا از دیگر جزییات مشاهدات بصری سفر، با یکدیگر گفتوگو کنند. در واقع برای جمعآوری اطلاعات روزمره و آنچه که در گذر یک روز اتفاق میافتد، پرداختن به این گفتوگوها، ضروری است.
ادامه دارد...