چرا کودکان باید با طبیعت آشنا شوند؟
تا همین چند سال پیش، دنیای کودکان ایرانی اغلب سرشار از جنبش و تحرک و تجربه آموزی از طبیعت بود؛ دنیایی واقعی که طبیعت و نشانه های آن اعم از خاک، آب، باد، موجود زنده و درخت ملموس هستند و نه محدود در قاب تصویری مجازی که حتی امکان تجربه و کسب خاطره ای ماندگار و ساده همچون خاک بازی در آن محال و دست نیافتنی است.
امروز اما جای خالی بسیاری از بازی ها و شیطنت های کودکانه را در فضاهای سبز و باز عمومی می توان براحتی احساس کرد.
کودکان امروز در مواجهه با طبیعت بیشتر غریب و بیگانه جلوه می کنند تا صاحبخانه.
این یک واقعیت است که کودکان ایرانی بیشتر از آن که با گونه های جانوری و گیاهی ارزشمند کشور خود همچون گورآسیایی، درنای سیبری، یوز آسیایی، سمندر امپراتور و زاغ بور مانوس و آشنا باشند؛ حیواناتی نظیر گورخر، شیر و فیل آفریقایی، خرس قطبی، پنگوئن و پاندا را می شناسند. این اهمال از جانب کیست؟ چرا کودکان آن طور که باید و شاید در طبیعت وقت نمی گذرانند؟
آیا فضاهای محدود و بسته آپارتمانی و ترجیح بازی های کامپیوتری به فعالیت های فیزیکی نشاط آور گروهی، انتخاب کودکان ماست؟
مرز غریبگی کودکان با طبیعت تا آن حد است که دیگر کمتر کودکی را می توان در حال خاک بازی، آب بازی، شن بازی، گرفتن پروانه، تعقیب مورچه ها و زنبورها یا حتی هنگام بالارفتن از یک درخت غافلگیر کرد.
کودکان خاموش و غرق دنیای مدرن که بازی های کامپیوتری تمام ذهن آنها را پر کرده، فرزندان همان نسلی هستند که بازی را در قلب طبیعت و با سر و صدای زیاد می شناخت.
بزرگسالان امروز یا همان کودکان دیروز که برای غذا پختن در فضای باز، تاب بازی بر شاخه یک درخت، گرفتن قورباغه، چادر زدن در فضای باز، سبزیکاری، وارد شدن به لانه مرغ و خروس ها، سوار شدن بر حیوانات چهارپا، آب بازی، پیدا کردن لانه گنجشک و زاغی ساعت ها وقت صرف می کردند و هزار و یک تدبیر کودکانه برای بازی داشتند، اینک پدر و مادر کودکانی هستند که بازی را در فضای مجازی به هر تفریح دیگری ترجیح می دهند.
واقعیت غیرقابل انکار این است که فرزندان ما هم اکنون نه تنها محیط زیستی شکننده و آسیب پذیر را به ارث برده اند، بلکه حتی اغلب به اندازه ای در دنیای مجازی گرفتار شده اند که اهمیت شناخت و حفاظت از محیط زیست برای آنها مفهومی ندارد. آیا همه اینها انتخاب کودکان ماست؟
ضرورت دوستی با طبیعت برای کودکان
واقعیت دنیای مدرن امروز، تغییر در سبک زندگی است که البته به خودی خود مشکل ساز نیست.
بدیهی است زمانی می توان از یک سبک زندگی انتقاد کرد که آثار و عواقب ناشی از آن به شکل منفی نمودار شود. نخستین هشدار ناشی از تغییر سبک زندگی امروزی را بر کودکان شاید بتوان در تازه ترین آمار منتشر شده از طرف سازمان بهداشت جهانی جستجو کرد: ایران یکی از هفت کشوری است که میزان چاقی کودکان در آن بالا است.
علاوه بر این، مطالعه روی بیش از سی هزار کودک ایرانی نشان می دهد میزان شیوع چاقی و چاقی مفرط در میان کودکان ایرانی به ترتیب حدود ۲۷/۹ درصد و ۲۲/۳ درصد در مقایسه با استانداردهای جهانی است و این ارقام جای تعمق دارد. براساس تحقیقات متعدد علمی می توان با صراحت اعلام کرد یکی از مهم ترین دلایل چاقی در کودکان بی تحرک، تغییر سبک زندگی و دور شدن از محیط های طبیعی است.
همین مساله بخوبی نشان می دهد که چرا کودکان ایرانی امروز بیشتر از گذشته نیازمند طبیعت و در عین حال جنبش و تکاپوی واقعی و طبیعی و نه صدالبته مجازی هستند.
از سوی دیگر مطالعات گواهی بر این واقعیت است که ریشه درمان بسیاری از اختلالات و ناهنجاری های دوره کودکی در طبیعت نهفته است.
دکتر عبدالحسین وهابزاده در پیشگفتار کتاب کودک و طبیعت به تاثیر مثبت ناشی از حیوان درمانی در مداوای بیماری هایی نظیر اوتیسم، ناهنجاری های رشد، بیش فعالی، اختلال سلوک و اختلال بی اعتنایی اشاره و آن را مقابله ای مفید توصیف می کنند.
دکتر روت اتزل، متخصص بهداشت عمومی از دانشگاه ویسکانسن می گوید، متاسفانه مفهوم بازی در نسل جدید به شکل تاسف آوری تغییر کرده است.
به گفته این متخصص، کودکان کامپیوتری احتمالا نسبت به والدینشان طول عمر کمتری خواهند داشت و ریشه این مساله هم در کم تحرکی است.
ریچارد لوو نیز یک نویسنده و محقق است. وی در کتاب خود با نام آخرین کودک در جنگل به این نکته اشاره می کند که دور نگهداشتن کودکان از طبیعت باعث اختلال رفتاری زیادی در آنها شده است.
وی در کتاب خود به تفصیل، عواقب منفی پرهیز از فعالیت جسمانی و پرورش کودکان در چارچوب هایی بسته را تشریح می کند و می افزاید: «لمس نکردن طبيعت در کودکان امروزي بحراني است که بايد آن را جدي گرفت.»
در عین حال اغلب متخصصان بر این باور هستند که ریشه بسیاری از بیماری های مزمن در کودکان نظیر دیابت، مشکلات قلبی، آسم، تنگی نفس هنگام خواب، کمبود ویتامین D، استرس و خصوصا بیش فعالی در نداشتن ارتباط مستقیم با طبیعت نهفته است در حالی که فعالیت فیزیکی و جسمانی مزایای عمده ای نظیر اسکلت بندی محکم تر و سالم تر، داشتن ماهیچه های سالم تر، کاهش چاقی و خصوصا کاهش احتمال ابتلابه بیماری های مزمن و شایع را در کودکان به ارمغان خواهد آورد.
به خاطر داشته باشید آموزش های زیست محیطی مفید دوران کودکی قطعاً راهکاری موثر نه تنها برای حفظ طبیعت بلکه برای لذت بردن و منتفع شدن از مزایای متعدد آن است.
تحقیقات نشان می دهد بسیاری از گفتارها، دغدغه ها و رفتارهای بزرگسالان حتی غلو درباره گذشته و به تصویر کشیدن دنیایی بکر و پاک تر همه می تواند اطلاعاتی مفید برای درک واقع بینانه تر از طبیعت در اختیار کودکان قرار دهد و این تجربه ای مستقیم و مفید است که می تواند اهمیت حفاظت از طبیعت را بالاخص در نزد کودکان چندین و چند برابر کند.
دوستی کودکان با طبیعت زمینه ساز محافظت از محیط زیست
اغلب دست اندرکاران و کارشناسان آموزش های زیست محیطی همچون دکتر وهابزاده باور دارند، تاکنون عمده تلاش ها برای آموزش های زیست محیطی بزرگسالان صرف شده در حالی که در بزرگسالی تنها می توان به فرد آگاهی داد، اما برای برانگیختگی خیلی دیر شده است.
این کارشناسان معتقدند برانگیختگی کودکان می تواند نقش بسزایی در حفاظت از محیط زیست داشته باشد، محیط زیستی که هم اکنون بشدت آسیب پذیر و شکننده و نیازمند توجه جدی است.
سایت کالی کیدز از آموزش های زیست محیطی برای کودکان به عنوان اهرم موثر حفاظتی نام می برد و می نویسد، والدین باید توجه داشته باشند که برای آموزش به کودک به هیچ وجه نباید به وی امر کرد.
به عنوان مثال اگر قصد دارید کودک شما کمتر برق مصرف کرده و هنگام خروج از اتاق لامپ ها را خاموش کند، برای وی زمان بگذارید و توضیح دهید که چرا این کار ضرورت دارد.
ما نمی توانیم از فرزندان خود بخواهیم که دوستدار محیط زیست باشند اگر خودمان چنین نباشیم.
یکی از موثرترین راه ها برای آن که کودکان ما به طبیعت احترام بگذارند و لزوم حفاظت از محیط زیست را درک کنند، این است که آنها را به طبیعت ببریم و از کسانی که در این زمینه تخصص دارند، کمک بگیریم.
کمپ های زیست محیطی نه تنها برای کودکان جالب است بلکه در اندک زمانی دید آنها را نسبت به محیط اطراف تغییر خواهد داد.
مطالعات پژوهشگران دانشگاه میشیگان نشان می دهد اغلب کودکانی که تحت آموزش عملی زیست محیطی قرار می گیرند، نه تنها نسبت به سایر همسالان خود خلاق تر، باانگیزه تر و از نظر تحصیلی موفق تر هستند بلکه حتی هنگام حضور در عرصه های طبیعی نسبت به والدین خود مسئولانه تر برخورد می کنند.
بل و دایمنت، دو پژوهشگر این دانشگاه سال ۲۰۰۶ نتایج یافته های خود را به این صورت منتشر کردند: «کودکاني که حضور در مدارس طبيعت يا محيط هاي طبيعي پرتنوع را تجربه کرده باشند، از نظر فيزيکي فعال تر، از نظر آگاهي در مورد رژيم غذايي مطلع تر، از نظر کارهاي گروهي خلاق تر و از نظر برخورد و روابط اجتماعي با ديگران اغلب موفق تر هستند. مسئوليت پذيري اين کودکان نيز در قبال طبيعت و همه عناصر آن مثال زدني است.»
کودکان هم می خواهند از طبیعت بیشتر بدانند
چهارم می ۲۰۱۵ (۱۴ اردیبهشت) مقاله ای در مجله مشهور تحقیق روانپزشکی چاپ شد که به واسطه جامعه آماری گسترده (مطالعه وضعیت سلامت پانصد هزار کودک) و بازه زمانی طولانی تحقیق (بیشتر از یک دهه) بشدت مورد توجه روانپزشکان کودک سراسرجهان قرار گرفت.
پژوهشگران آمریکایی و سوئدی در این تحقیق به طور مشخص، تاثیر خانواده و همسایگان را بر سلامت کودکان مورد ارزیابی قرار دادند و خاطرنشان کردند محرومیت کودکان از فضاهای سبز و تفریحی بالاخص در مقیاس همسایگی می تواند خطر جدی اختلالات رفتاری را در کودکان به دنبال داشته باشد.
این اختلالات به ترتیب عبارتند از اضطراب بیش از حد (تا میزان ۴۰ درصد در جامعه آماری مذکور)، اختلال موسوم به بی حوصلگی و بدخلقی مداوم (تا میزان ۲۰ درصد در جامعه آماری)، انواع اختلال رفتاری و بالاخص ADHD .
بسیاری از روان شناسان کودک امروزه باور دارند که کلاس های آموزش زندگی در طبیعت و فراهم کردن امکان آشنایی کودکان با حیوانات یکی از راه حل های تشویق کودکان نه تنها برای مسئولیت پذیری بیشتر بلکه برای اجتناب از ایجاد اختلالات متعدد رفتاری و در عین حال اعطای نوعی استقلال کنترل شده است.
ریچارد لوو، نویسنده کتاب آخرین کودک در جنگل و موسس مجموعه کودکان و شبکه های طبیعی تعبیری جالب دارد که ذکر آن خالی از لطف نیست: «همه کودکان به طبیعت نیاز دارند، نه فقط آنهایی که والدینشان برای طبیعت احترام قائل هستند، نه فقط آنهایی که به یک قشر اجتماعی و فرهنگی خاص تعلق دارند و نه آنهایی که توانایی و استعدادهای خاص دارند... هر کودکی به طبیعت نیاز دارد.
بسیاری از کودکان دنیای امروز بازی های کامپیوتری و ساعت ها ماندن در فضای بسته را ترجیح می دهند، اما آیا این واقعا انتخاب خود آنهاست؟ آیا ما به عنوان والدین گزینه دیگری را به آنها نشان داده ایم؟ حق کودکان ما این است که در طبیعت راه بروند، سوال کنند و جواب بگیرند. پس هر کودکی به طبیعت و آموزش های زیست محیطی نیاز دارد.»
مدارس طبیعت در ایران
مطالعات نشان می دهد اگر کودکان تا قبل از رسیدن به ۱۲ سالگی تجربه مداوم و ملموس حضور در طبیعت را داشته باشند، در آینده بشدت نسبت به سرنوشت طبیعت و محیط زیست حساس و متعهد خواهند بود.
دوره سنی کودکان در میزان اثربخشی آموزش های زیست محیطی بسیار مهم است، چنان که یک آموزش صحیح تا ۱۱ یا حداکثر ۱۲ سالگی می تواند رفتاری مثبت و دائمی در کودک به همراه داشته باشد در حالی که آموزش های دوره دبستان هم شاید نتواند تا به این اندازه تاثیرگذار باشد.
ایده پایه گذاری مدارس طبیعت در ایران نیز دقیقا بر مبنای همین اولویت ها و ضرورت ها بوده است.
دکتر عبدالحسین وهابزاده، یکی از برجسته ترین نظریه پردازان کنونی محیط زیست و فارغ التحصیل رشته بوم شناسی دانشگاه آیوواست که سابقه عضویت در کمیته آموزشی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی را در کارنامه خود دارد. این نویسنده و محقق از پایه گذاران و حامیان مدارسی با عنوان مدارس طبیعت در ایران است که ظرف چند سال اخیر، موفقیت هایی را نیز در عرصه آموزش کودکان و آشتی آنها با طبیعت کسب کرده است.
این مدارس تلاش دارند ضمن ارتباط صحیح کودکان با طبیعت و حیوانات، انگیزه آنها را برای یادگیری تا حدامکان ارتقا بخشند.
دست اندرکاران اجرای این مدارس در ایران بر این باور هستند که انجام فعالیت های مختلف ازجمله آشپزی هیزمی، ساخت و تجهیز کلبه های چوبی نقاشی، بازی با حیوانات، گشت و گذار در قلب طبیعت و کشفیات گوناگون همگی می تواند کودکان را برای یادگیری مشتاق تر و درک آنها را از طبیعت و محیط پیرامون بیشتر کند.
کودکان در این مدارس نه تنها در فضای باز بازی می کنند، بلکه حتی در همین فضا درس می آموزند و تجربه کسب می کنند. بازی در فضای آزاد که اغلب ضرباهنگ آهسته تر و برنامه ریزی کمتری دارد، راه موثری برای کشف و کاوش از جانب کودکان است.
آموزک در رابطه با این موضوع، مقالهی زیر را پیشنهاد میدهد: