بازی حق کودکان است، حقوقشان را فراموش نکنید
اگر گوشهای از یک مغازه اسباب بازی فروشی بایستید کودکانی را میبینید که بدون اندکی درنگ با کلیشههایی که توسط بزرگسالان برای آنها ترسیم شده یکراست به سمت دستهای از اسباب بازیها میروند که از نظر بزرگ ترهایشان برایشان مناسب تشخیص داده میشود. تعداد محدودتری از پسربچهها به سمت عروسکها و اسباب بازیهای وسایل خانه میروند و همین طور تعداد کمتری از دخترها به سمت ماشین و اسلحه میروند.۱ اما اگر دقت کنید اکثر والدین با علاقهای که نسبت به حرفه فرزندشان در آینده نشان میدهند به راحتی اجازه میدهند آنها به سمت ابزار و وسایل پزشکی و مهندسی بروند و تقریباً این وسیله جزء اسباب بازیهای بدون جنسیت در نظر گرفته میشود. اما اگر کودکی خلاف میل والدین به سمت اسباب بازی نامناسب از نظر آنها برود، میتوانید چهره نگران والدین را ببینید. خصوصاً اگر پسربچهای تمایل به عروسک و وسایل خانه از خودش نشان بدهد.
باید توجه داشت مهمترین و حیاتیترین فعالیت کودک در زمان بیداری بازی است. کودک از مجرای بازی، خود و دیگران را میشناسد، محیط خود را میکاود، مهارتهای خود را در زمینههای حسی- حرکتی و ذهنی- تخیلی بالامی برد، عواطف انسانی خود را صیقل میدهد و روحیه مدارا و همکاری را تجربه میکند، در جمع بودن را تجربه میکند، به رشد کلامی او کمک میکند و... بسیاری از بازیها به وضوح نمایانگر تفاوتهای جنسیتی هستند. مردم شناسان این تفاوتهای جنسیتی در بازی را زمینهای برای آماده کردن کودکان برای اشغال جایگاه مناسب در زندگی بزرگسالی تبیین میکنند.
مشاهدات بالغ بر ۳۰ سال تحقیق «رينگولد و كوک» از سال ۱۹۷۵ روی اسباب بازیها و وسایل دیگری که کودکان ۱ تا ۶ ساله دختر و پسر استفاده میکنند، نشان داده است کودکان پسر دارای اسباب بازیهای ماشینی به طور مثال کامیون و انواع بزرگ تری چون واگن هستند. طبق آمار این تحقیق در اتاق پسر حدود ۳۷۵ ماشین بود و در اتاق دختر ۱۷ ماشین. پسرها میزان بیشتری از اسباب بازیهای تجسمی و فضایی را دارند. همین طور وسایل ورزشی و اسباب بازیهای جنگی و آموزشی و هنری (بر خلاف اینکه به نظر میرسد این اسباب از نظر جنسیتی خنثی است) و حیوانات عروسکی. تقریباً پسرها هیچ وقت اسباب و وسایل خانه ندارند. جالب اینجاست که بعضی از مطالعات نشان میدهد فروشندگان اسباب بازی نیز خانوادهها و بچهها را به سمت کلیشههای رایج اجتماعی سوق میدهند هرچند در طول سالها تغییراتی در انتخاب کودکان به وجود آمده است و دختران نیز به سمت اسباب بازیهای ماشین و... میروند و پسرها نیز گرایشی به سمت لباس و وسایل موسیقی از خود نشان میدهند.
اما این تبعیض در انتخاب برخی از اسباب بازیها شدت بیشتری پیدا میکند: اسباب بازیهای بسیار دخترانه یا در پی آموزش مهارتهای زندگی و آموزش مادری هستند، یا با ظاهری زیبا آنها را به سوی مد و زیبایی تشویق میکنند و به آنها آموزش میدهند چگونه لباس بپوشند و زیبا باشند. از طرفی اسباب بازیهای متحرک و تحرک آفرین که پیش بینی میشود باعث رشد تجسم فضایی شود بیشتر در بین اسباب بازیهایی که «پسرانه» نامیده میشوند به چشم میخورد. در حالی که در دورهای زندگی میکنیم که هم پسران و هم دختران در وظایف خانه، بچه داری و گاه مشاغل بیرون از خانه سهم برابری دارند.
در ایران نتایج یکی از بررسیهای کمیته پژوهش بازیهای شورای کتاب کودک که با تکنیک تحلیل محتوای نقاشیهای کودکان صورت پذیرفت، نیز نشان میدهد دختران در شرایط بازی احساس ایمنی بیشتری دارند و برای ترسیم فضای بازی خود با والدین یا دوستانشان، بیشتر از پسران تصویر خود را در فضاهای ارزنده صفحه نقاشی ترسیم کردهاند در حالی که پسران در انتخاب بازی و اسباب بازی تحت فشار اطرافیان خود قرار دارند. در نقاشیهای دختران با نماهایی دوستانه و نوازشگرانه از رابطه پدر-دختر مواجه میشویم در حالی که در نقاشیهای پسران با چهرهای جدی و خشن از بازی پدر و پسر مواجه میشویم که همچون دو قهرمان به بازی مشغولاند و بازیهای حرکتی و مهارتی بیشتری را تصویر کردهاند در حالی که بسیاری از تصاویر دختران نشانگر بازیهای آرام و بی تحرک (مثل گل یا پوچ یا نون به یار کباب ببر) است. یا گاه حتی دختران خود را در حال تماشای بازی پدر با برادر خود تصویر کردهاند یا به کلی خود را از صفحه نقاشی حذف کردهاند، در حالی که موضوع نقاشی «وقتي كه با پدر بازی مي كنم» بوده است.
با این حال برخی از بازیها به مرور زمان الگوی جنسیتی خود را از دست دادهاند به طوری که در برخی از نقاشیها با پسرانی مواجه میشویم که به طناب بازی مشغولاند در حالی که طناب بازی در نسلهای گذشته یک بازی دخترانه محسوب میشد و فقط در شرایطی خاص، پسران طناب بازی میکردند. موارد قابل توجهی نیز دیده میشد که کودکان در نقاشی بر نفی جنسیت خود در بازی تاکید داشتهاند. برای مثال دخترانی که چهرهای مردانه از خود به نمایش گذاشتهاند یا برعکس.
شرایط فرهنگی جامعه ما امکان کمتری برای بازی در خارج از خانه برای دختران ایجاد میکند بنابراین شرایط فیزیکی داخل خانه، فضاهای کوچک تر و فضاهای بسته دختران را به سمت بازیهای تخیلی و نمادین هدایت میکند. تصاویر ترسیم شده از خاله بازی توسط دختران ما را با چهرهای سنتی از زنان ایرانی مواجه میکند. به طوری که در غالب این تصاویر با کودکانی مواجه میشویم که بر زمین نشستهاند و اسباب بازیها را دور خود چیدهاند. این چهره فاقد تحرک از زنان که همچنان در بازی کودکان جریان دارد، الگویی تکرارشونده از زندگی زنان ایرانی را نشان میدهد. در حالی که امکان تحرک بیشتر، پسرها را به نقشهای تخیلی ماجراجویانه تر، پرتحرک تر، خیالپردازانه تر، غیرواقعی تر، پرخطرتر، متفاوت از نقشهای خانگی و خانوادگی و نقشهای ابرقهرمان هدایت میکند. بدین ترتیب پسران بیشتر از دختران در معرض بازیهایی که نیازمند ساختن، دستکاری اشیا و الگوها و حرکت در فضا است، قرار دارند.
در بازیهای نمادین نیز تفاوتهای فرهنگی به وضوح قابل مشاهدهاند. گروههای مختلف فرهنگی، تفاوت قابل توجهی در پذیرش و درک بازی نمادین دارند. وانمودسازی در یک گروه قومی خاص ممکن است کمتر از سایر گروهها دیده شود. برخی از شیوههای فرزندپروری یا بازداری مهارتهای کلامی، اجتماعی و شناختی میتواند به کاهش این بازیها بینجامد. از نظر پیاژه بازی نمادین هنگامی کاهش مییابد که کودکان دیگر برای برآوردن نیاز خود احتیاجی به وانمودسازی ندارند. کودکان هنگامی که احساس قدرت بیشتر و درماندگی کمتری دارند، تمایل کمتری دارند برای جبران نارساییهای خود به این بازی بپردازند و تمایل دارند خود را با واقعیت تطبیق دهند و بازیهای آنها به سمت بازیهای با قاعده گرایش پیدا میکند. نتایج پژوهشها نشان داده است بازیهای حرکتی قاعده دار در پسرها بیشتر از دخترها مشاهده شده است در حالی که بازیهای نمادین نظیر عروسک بازی و خاله بازی در دختران بسیار شایع تر است.
بافت فرهنگی و اجتماعی ما به گونهای است که بازیهای پسرها در گروههای بزرگ تر انجام میشود و پسرها امکان بهره مندی از محیطهای بازی خارج از خانه را بیشتر از دختران دارند. بنابراین فرصت بازیهای رقابت آمیزتر، طولانی تر و مهارتی تر در بازیهای دختران کمتر است به طوری که بسیاری از دختران ما با فقر حرکتی مواجه هستند بر اساس نظر لاتور جسم کودک به طور تنگاتنگ با انواع مختلف تکنولوژی (نظیر ماشین، دوچرخه، کامپیوتر، اسباب بازی، ویدئو، تلویزیون و...) ترکیب، گسترده و شاخه شاخه، محاصره و محدود میشود. در چنین شرایطی این امکان وجود دارد که دوران کودکی همچون ترکیبی ناپایدار از عناصر نامتجانس جسم در نظر گرفته شود.
اسباب بازی از یک سو با فرهنگ نمادین و از سوی دیگر با فرهنگ مادی بازی در ارتباط است و چه بسا حضور یک اسباب بازی در یک فرهنگ خاص قادر خواهد بود کیفیت و کمیت بازی را تحت تاثیر قرار دهد. در فرهنگ هر قومی، اسباب بازیها بر اساس ترجیح کودکان یا تشخیص والدین و مربیان به دو گروه دخترانه و پسرانه تقسیم میشوند و کودکان (به ویژه پسران) نیز به سرعت از بازی کردن با اسباب بازیهای جنس مخالف خودداری میکنند. والدین و به ویژه پدران بیشتر سعی میکنند اسباب بازیهای مربوط به جنسیت برای فرزند خود (به ویژه فرزند پسر) انتخاب کنند. نتیجه پژوهش در مورد شرایط بازی کودکان نیز تایید میکند فشار روانی در بازی روی پسران بیشتر از دختران است.
زندگی امروزی شهری با مسائلی روبه رو است که شرایط حاکم بر بازی را تحت تاثیر قرار داده است و در این مسیر خطر از دست رفتن دوران کودکی، و تحمیل الگوهای جنسیتی کودکان را تهدید میکند. از سوی دیگر بسیاری از موسسات مربوط به کودکان با اهداف آموزشی یا نقش نگه دارنده در غیاب مادران، اهداف کنترل کردن، نظم دهی و آموزش مستقیم کودکان را دنبال میکنند که بر بار مشکلات کودکی افزوده میشود.
از نظر تاریخی کودکان در شروع فرآیندی قرار دارند که به کودکان به عنوان عاملان اجتماعی نگریسته میشود. بررسی فرهنگ حاکم بر کودکان نشان میدهد آنها حتی در بازی خود تحت مراقبت، کنترل و نظم در چرخهای تکرارشونده از الگوهای جنسیتی قرار دارند. زندگی شهری و جریان مدرنیته حقوق جدیدی را برای کودکان مطرح کرده است که احیای چنین حقوقی در بازی فقط در چارچوب فرهنگی میسر است که پیش فرضهای برابری در تنوع بازی، و اعطای حق عاملیت و قدرت کنترل به کودکان و بازاندیشی در مفاهیم مرتبط با بازی کودکان را دارا باشد. از این رو پرداختن به بازی و اسباب بازی با تاکید بر عاملیت کودک و دخالت در ساختهای از پیش شکل گرفته جنسیتی میتواند رویکردی مدرن به بازی، اسباب بازی و ساخت آن باشد.
در دوران نوزادی بازیهای نوازشی یکی از اعجاب انگیزترین بازیهای کودکان است. کودک به ظاهر ناتوان، توانمندی خود را در بازیهای نوازشی و برقراری یک رابطه دوسویه با پدر یا مادر خود به نمایش میگذارد و از این طریق به درکی از جهان و هستی دست مییابد. بسیاری از این بازیها، الگویی از نقشها و انتظارات اجتماعی را به نمایش میگذارند که تار و پودی از ارزشهای فرهنگی را از نخستین لحظات زندگی در جان کودک میتنند:
لالالالاگل زیره/ چرا خوابت نمی گیره/ که مادر قربونت میره/ برو لولوی صحرایی/ تو از بچم چه می خوایی/ که این بچه پدر داره/ و قرآن زیر سر داره/ دو شمشیر بر کمر داره
والدین در جریان این بازی با به کارگیری زبان متفاوت در نوازش کردن نوزاد پسر یا دختر خود، بار متفاوتی از معنای زندگی و هویت را به او منتقل میکنند. حتی اگر نوزاد معنای بسیاری از واژههای نوازشی را درک نکند، بخشی از بار معنایی و احساسی کلام در آهنگ و لحن صدا درک میشود:
پسر زاییدم و من سرفرازم/ سر سفره باباش دستم درازه/ لقمه میزنم قد کله قاضی و یا: چه دختری، چه چیزی/ دست می کنه تو دیزی/ گوشتارو درمیاره/ نخودارو جاش میذاره/دهن آقاش میذاره/ دیزی که در نداره/ خاله خبر نداره
در برخی از لالاییها و بازیهای نوازشی، ما شاهد عمیقترین غمهای یک مادر اما در نوایی آرامش بخش هستیم. در این رابطه دوسویه، کودک آرامش مییابد و به خواب میرود و مادر به بخشی از نیاز زنانه خود در واگویی غم درونی خود پاسخ میدهد:
لالای لای لای گل پونه/ بابات رفته دلم خونه/ بابات امشب نمیآید/ گرفتن بردنش شاید/ بخواب آروم چراغ من/ گل شب بوی باغ من/ بابات شب رفته از خونه/ که خورشید و بجنبونه... (احمد شاملو)
برخی دیگر از این لالاییها، به آرزوهای والدین در رابطه با کودک پرداخته میشود. ما آرزوهای بسیاری را در قالب لالاییها و نوازشهای آهنگین میشنویم:
به کس کسانش نمیدم/ به همه کسانش نمیدم/ به راه دورش نمیدم/ شاه به یاد با لشکرش/ شاهزادهها دورو ورش/ واسه پسر بزرگ ترش/ آیا بدم، آیا ندم
مشاهده رفتار بزرگسالان در رابطه با نوزادان نشان میدهد هنگامی که افراد جنسیت یک کودک را نمیتوانند حدس بزنند، در نوازش کردن او دچار تردید هستند. یا هنگامی که از جنسیت کودک تصور اشتباهی دارند، واژگانی خلاف انتظار برای نوازش کودک به کار میبرند.
همچنین در نوازش نوزاد دختر ملاطفت و نرمش بیشتری از سوی والدین به کار گرفته میشود و حتی پذیرش و شکیبایی آنها در برابر گریهها و ناآرامیهای نوزاد دختر بیشتر از نوزاد پسر است در حالی که از نوزاد پسر انتظار دارند زودتر به گریههای خود پایان دهد. اما آنچه باید مورد توجه والدین قرار گیرد این است که از ویژگیهای فردی، سنی، علایق، استعدادها و ضعفهای کودک خود شناخت داشته باشند. این شناخت به آنها کمک میکند برای تهیه اسباب بازی مناسب دچار سردرگمی وزحمت نشوند. یک اسباب بازی مناسب باید ۱- مناسب سن کودک باشد. اسباب بازیهای بسیار پیچیده اعتماد به نفس کودک را آزار داده و به او احساس ناتوانی القا میکنند. همچنین اسباب بازیهای بسیار ساده او را از بازی دلسرد و خسته میکنند.
بازی میتواند در زمینههایی که کودک ضعف دارد، به عنوان یک عامل تقویت کننده به خدمت گرفته شود و جنبههای مورد نظر را تقویت کند به عنوان مثال بازیهای کلامی میتواند در رفع مشکلات گفتاری کودکان، آنها را یاری کند. بازیها و اسباب بازیها میتوانند درک مفاهیمی از قبیل صلح و دوستی، یاری و همدلی، قانونگذاری و قانون پذیری، آشنایی با محدودیتها و توانهای فردی، آشنایی با عواطف و احساسات افراد و بسیاری مفاهیم دیگر را ساده کنند. شاید آموزش این مفاهیم جز از طریق بازی و در خلال بازی امکان پذیر نباشد. محروم کردن کودکان از بازی با برخی از ابزارها آنها را از کسب تجارب مفید محروم میکند. تبعیض جنسیتی میتواند از بازی و اسباب بازی منشا گرفته رشد کند. والدین باید مراقب باشند در دام آن نیفتند. باید توجه داشت در کنار بازیهای امروزی که بنا بر ضرورت زمان بیشتر الکترونیکی و در خلوت یا با همنشین محدود است، بازیهای سنتی، ترانه، بازیهای حسی- حرکتی و لالاییها را- البته با مناسب سازی- فراموش نکنیم و در انتخاب بازی و اسباب بازی هیچ گونه تبعیضی قائل نشویم.
پی نوشت:
۱- در این بخش بحث ما اسباب بازی مناسب نیست، صرفاً نوع گرایش کودکان مد نظر است.
منابع:
۱- کمیته پژوهش بازیهای شورای کتاب کودک
۲- سایت آفتاب
نلی محجوب