مقدمه ای بر آموزش خلاقیت نمایش برای کودکان
برخورد فکری یعنی انتقال هدفهای آموزش از ذهن معلم به ذهن یادگیرنده، به این شکل که باید برای کودک هدفهایی را مشخص کرد و چارچوب هدفمندی را ترسیم نمود تا او با امید به آن سمت حرکت کند. درواقع این اولین قدم در راه این انتقال است. هنر و درک آن (حتی در مورد کودکان) بایستی به کاربرد آن و مسائل مربوط به نیازهای فردی و اجتماعی توجه کرد. در دومین گام از آموزش هنر به کودکان، باید در نظر گرفت که فرایند صحیح آموزش هنر، بدون توجه درست و عمیق به تاریخ هنر و روند طی شده آن در طول ادوار گذشته ممکن نیست و لزوم آشنایی کودکان در حد درک آنان و با توجه به مقاطع سنی مختلف دوره کودکی حتمی است و این که میتوان با پردازش تاریخ هنر به صورت داستانی و طرح سئوال، انگیزه لازم را در کودک بوجود آورد تا آمادگی لازم را برای مراحل بعدی پیدا کند.
خلاقیت
خلاقیت مفهومی آشنا اما به طور غریبی گنگ و مبهم است. همه اغلب فکر میکنند که خلاقیت را در دیگران و شاید در خود تشخیص میدهند. کار خلاق همیشه با لذت کشف همراه است و سبب به بار نشستن استعداد و قدرت خلاقیت کودکان میشود. در حالیکه محدودیتهای بازدارنده لذت کشف کردن را از کودکان میگیرد.
پس باید اجازه داد کار هنری با لذت کشف همراه باشد. در ابتدا بسیاری از دانش آموزان از این قدرت بی بهرهاند. این بی بهرگی به دلیل برخوردهای غلطی است که سبب شده آنان اعتماد به نفس خود را از دست بدهند و جرأت کشیدن چیزهای جدید مخصوصاً هنرهای نمایشی را نداشته باشند. تقویت جرأت و شهامت شروع کار به عهده مربی هنری اوست. در برخی مراحل باید به بچهها آزادی کامل داد تا اعتماد به نفس پیدا کنند.
الگوها و روشها
«کودکان از همان بدو تولد، با حسهای متعددی آشنا میشوند و به طور معمول عکس العمل هایی نشان میدهند. قطعاً این عکس العمل ها در کودکان متفاوت و نسبت به شخصیت درونی آنان متغیر است. ممکن است کودکی به هنگام شادی، حتی غیر قابل کنترل شود و ابرازات بیرونی متعددی از خود نشان دهدو کودک دیگر با همان میزان شادی، قادر به بروز آن نباشد و در حد یک تبسم، ابراز بیرونی داشته باشد. عکس العمل های بیرونی کودکان تا حدودی به نوع محیط زندگی و تربیت والدین ارتباط دارد. ممکن است کودک یاد نگرفته باشد که در شادی چطور باید عکس العمل نشان دهدو یا به علت محدودیتهایی که والدین برای او ایجاد کردهاند، تظاهرات بیرونی خود را ناخواسته پنهان کند. در بازی نمایشی سعی شود که کودکان حسهای متفاوتی را واقعاً تجربه کنند. هدایت مربی در این فعالیت، اهمیت فراوانی دارد. (ص ۷۶ – ۷۷)
نتیجه گیری:
در بررسی فرایند آموزش هنر برای کودکان، به این نتیجه میرسیم که وجود هر فردی چه خودآگاه و یا ناخودآگاه به سمت زیبایی و هنرگرایی دارد.
«همانطور که انسان اولیه برای بدست آوردن یا حفظ طبیعت و جلب توجه موجودی برتر به مجموعهای از حرکات و رقصها و آوازها که در کل کیفیتی نیایشی داشت، روی آورده است.» (ص ۱۱)
«فعالیتهای تئاتری از طریق آیینها بوجود آمده است و میتوان چنین نتیجه گرفت که نیایش از یک حرکت عادی در زندگی شروع میشود و به کل فرهنگ و تمدن انسانی تسری مییابد.» (ص ۱۲)
شیخ الاسلام: «بهتر است تمرینات با حرکات بدنی شروع و به حرکات چهره و سپس تمرینات صدا ختم شود. نباید کودکان را در انجام این حرکات محدود کنیم.» (ص ۲۳)
«برای آموزش نکات ایمنی و صرفه جویی میتوان کاربردهای متفاوت را به کودکان آموزش داد و تخیل را لحظهای فراموش نکنند و به یاد داشته باشند شخصیت پردازی تخیل گامی به سوی خلاقیت است و از آن دور نشوند.» (ص ۶۸)
«لباس و صورتک یکی از جنبههای بصری بازیهای نمایشی کودکان است و استفاده از اینها جذابیت فراوان و لذت بخش و باعث هرچه نزدیک شدن کودک به نقش و باورپذیری فضا و دادن اعتماد به نفس لازم به کودکان میشود.» (ص ۸۵)
منابع و مآخذ
الف) «مقدمهای بر آموزش خلاقیت نمایشی برای کودکان، الگوها – روشها و نمونهها» نوشتة فائزه فیض شیخ الاسلام چاپ اول ۱۳۸۵، تهران: مدرسه ۲۴۰ صفحه، مصور (کتابخانة ملی ایران ۱۷۲۶۰ – ۸۵ م)
ب) مقالة «مقدمهای بر آموزش خلاقیت نمایشی برای کودکان» نوشتة: یوسفی دودران، خدیجه، تابستان ۱۳۸۸ (آموزش و پرورش شهرستان نمین)
ج) منابع الکترونیکی: یوسفی دودران، خدیجه،
دیگر منابع و مآخذ:
۱- دانشور، محمدعلی، روان شناسی کودک، انتشارات دانشگاه تبریز، چاپ اول، ۱۳۴۱
۲- حلیمی، علی اکبر، نمایش و تربیت، انتشارات تربیت، چاپ اول، شهریور ۱۳۷۰
۳- کیانیان، داود، تئاتر کودکان و نوجوانان، انتشارات تربیت، چاپ اول، زمستان ۱۳۷۰
۴- پارسا، محمد، روان شناسی کودک و نوجوان، انتشارات بعثت، چاپ اول، بهار ۱۳۶۷
۵- شعاری نژاد، علی اکبر، روان شناسی رشد، انتشارات کتابفروشی تهران، چاپ سوم، ۱۳۴۴
۶- بیضایی، بهرام، نمایش در ایران، ناشر مؤلف – مهر ۱۳۴۴
افشار داوری