تاریخ روش شناسی موسیقی کودک
از ابتدای قرن بیستم، گسترش و پیشرفت علم، صنعت و فنآوری چنان از توسعه فرهنگی پیشی گرفت که نتیجه آن، بروز ناهماهنگی و اختلال در رفتارهای بشری و به خصوص در هنرها شد. ازهمینرو تعلیم و تربیت نوین، به منظور مقابله با این موضع جدید، در صدد یافتن راهکارهایی برامد و سعی و تلاش همه نوگرایان و خلاّقان را به این سو سوق داد. بااینحال، روشها و فنون اموزش تدوینشده، به جای اینکه بر اساسیترین سأله اموزش، که همانا ایجاد روح تازهای در چهارچوبهای اموزشی باشد، صرف تحقیق در روشها و فنون اموزشی شد. در حقیقت انها پیوند بین چهارچوبهای اموزشی و گسترش آن را برای بالا بردن سطح ادراک و هوش، پرورش حواس ضروری، تصویربرداری خلاق، حساسیت، حس تحرّک و در یک کلام، ایجاد شخصیت هماهنگ و شکوفای انسانی را از یاد میبردند.
آموزش و تعلیم و تربیت مشکلات گسترده و بسیار پیچیدهای دارد، لیکن در عرصه موسیقی، قابلیتان را هم دارد تا برای رفع بعضی مشکلات (و نه همه آنها) جایگاهی را به خود اختصاص دهد. موسیقی میتواند حس و درک انسان را با قدرتی که در ریتم و صدا دارد، با نیروی شگفتانگیز ملودی و همآهنگی اصوات به تعالی برساند. موسیقی میتواند با زیباییهای بکری که در شاهکارهای موسیقیدانان بزرگ نهفته است، سطح فرهنگ بشری را بالا ببرد. موسیقی به شنونده، اهنگساز، نوازنده و در یک کلام به همه آرامش میبخشد. موسیقی حس درونی انسان را تلطیف میکند و تصویرپردازی خلاّق، هوش، عشق، حساست و اراده را برمیانگیزد.
موسیقی همچنین به عنوان عاملی ضروری، در اهنگهای یک ملّت نقشی کاملا اساسی ایفا میکند وم امروز در قرن بیست و یکم در کشورمان با مشکلی به نام موسیقی روبرو هستیم. درست صد سال پیش همین مشکل در سرتاسر اروپا و قسمتی از امریکا هم به وجود امده بود و موسیقی کودک به پیشرفتهای خارق العادهای دست یافت. از اواخر قرن نوزدهم تابهحال موسیقی کودک، صد سال را پشت سر گذاشته است.
موسیقی کودک را به طور جدی، ولی نه فراگیر مطرح شد، یعنی از عمر این موسیقی در ایران، حدود سی سال میگذرد. اگر نگوییم در نقطه اول سی سال پیش نیستیم، ولی حقیقتا از نظر تدوین تئوری و راهکارهای اجرایی، در موسیقی کودک با زمینههای ایرانی و ملّی پیشرفت چندانی هم نکردهایم. در بیست سال اخیر زمینههایی برای آموزش و پرورش موسیقی کودک بوجود آمده، ولی بسیار مقطعی، پنهان و در بسیاری از موارد متأسفانه کاسبکارانه بوده است. این سمینار، اگر نتوان گفت اولین حرکت است، ولی شاید جدّیترین حرکت برای اندیشیدن درباره موسیقی کودک باشد، موسیقی کودک با تعریفی جدید.
ما تقریبا در یک سالی که برای این سمینار تلاش کردیم، به هر دری که شد، زدیم و ره جا که شد رفتیم. در بسیاری از جاها با اشتیاق و علاقه و در بسیاری از جاهای دیگر هم با مخالفت روبرو شدیم. فقط میشود این را گفت که ما در قرن بیست و یکم، با یک فرخوان عمومی از کمیته ملی یونسکو و تمام جهان روبرو هستیم. این فراخوان میگوید که باید در تمام نقاط دنیا، موسیقی بخشی از مواد درسی جدی دبستانی باشد. اگر ما بخواهیم برای پیدا کردن راهی جدید و نو، و نه گذران وقت، کاری انجام دهیم، باید هرچه زودتر و جدا به فکر روشهای آموزش موسیقی و راههای علمی آن باشیم.
دکتر مهران پورمندان
مقاله کامل را از بخش پیوست دریافت کنید.