تأثیر سلامت روان والدین بر سلامت روان فرزندان
هیچ پیوندی نزدیکتر از پیوند بین والدین و فرزندان نیست. دو پیوند زیستشناختی و روانشناختی میان والدین و فرزندان برای رشد جسمی و روانی کودک ضروری است. نقش والدی فراتر از تصوری است که در رسانههای اجتماعی یا در مجلهها میبینیم. کودکان از انزوای اجتماعی، مشکلات اقتصادی، طلاق، بیماری، پریشانی و ناراحتی والدینشان تاثیر میپذیرند و ممکن است در برابر ابتلا به اختلالات و بیماریهای روانی آسیبپذیر شوند.
امروزه بسیاری از کودکان تحت مراقبت والدینی هستند که درجاتی از اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب خفیف و شدید، اختلال دوقطبی یا اسکیزوفرنی مزمن و شدید را تجربه میکنند. همچنین، تعداد خانوادههایی که در آنها والدین سوءمصرف مواد مخدر دارند، در حال افزایش است. بنابر تحقیقات آکادمی روانپزشکی کودک و نوجوان آمریکا، بیماریهای والدین خطر ابتلای کودک به اختلالات روانی را نسبت به همسالان خود افزایش میدهد و زمانی که والدین هر دو بیمار روانپزشکی هستند، احتمال اینکه کودک به یکی از اختلالات روانپزشکی مبتلا شود، بسیار زیاد است.
از نگاه سازمان بهداشت جهانی، عدم ابتلا به یکی از اختلالات روانپزشکی، نشاندهندهی سلامت روان نیست. سلامت روان، بخش جداییناپذیر سلامتی در انسان است و طیف وسیعی از عوامل اجتماعی - اقتصادی، بیولوژیکی و محیطی میتوانند تعیین کنندهی سلامت روان در انسان باشند. سلامت روان چیزی بیش از فقدان اختلالات یا ناتوانیهای روانی است. سلامت روان حالتی است که در آن فرد به تواناییهای خود پی میبرد، میتواند با استرسهای عادی زندگی کنار بیاید و به نحو موثری در جامعه زندگی و فعالیت کند. سلامت روان، توانایی ما در شیوهی تفکر، بروز احساسات، تعامل با دیگران و لذت بردن از زندگی است.
عوامل تعیین کنندهی سلامت روان
عوامل فردی و اجتماعی، در تضعیف یا محافظت از سلامت روان ما در طول زندگی نقش دارند. عوامل محافظتی به انعطافپذیری و تابآوری ما در چالشهای زندگی کمک میکنند. این عوامل شامل مهارتها و ویژگیهای اجتماعی و عاطفی فردی و همچنین تعاملات اجتماعی مثبت و کسب آموزشهای مناسب در این زمینه است.
در مقابل، برخی عوامل روانشناختی و بیولوژیکی فردی همانند ضعف در مهارتهای عاطفی، مصرف مواد و اختلالات ژنتیک میتواند افراد را در برابر چالشهای زندگی آسبپذیر کند. شرایط نامطلوب اجتماعی، اقتصادی و محیطی، مانند فقر، خشونت و نابرابریهای اجتماعی، خطر ابتلای افراد به بیماریهای روانپزشکی را افزایش میدهند. این عوامل خطر در تمام مراحل زندگی سلامت روان انسان را تهدید میکنند. اگر این خطرات در دورههای حساس رشد، به ویژه اوایل کودکی باشند، سلامت روان کودک آسیب بیشتری میبیند. برای نمونه تنبیه بدنی والدین، عامل مهم خطر برای تضعیف سلامت روان کودک است.
برنامههای ارتقای سلامت روان و پیشگیری از اختلالات روانپزشکی شامل همه حوزهها مانند آموزش، کار، عدالت، حملونقل، محیطزیست، مسکن و رفاه است. در این میان، ارتقای سلامت روان کودکان و نوجوانان یکی از اولویتهای مهم سازمان بهداشت جهانی است و روابط مثبت والدین با فرزندان از مهمترین عوامل ارتقای سلامت روان کودکان و نوجوان است.
ارتباط مثبت بین والدین و فرزندان برای ارتقای سلامت فرزندان مهم است
از لحظهی تولد کودک، والدین و مراقبهای دیگر مانند پدربزرگ، مادربزرگ نقش مهمی در یادگیری، رشد و شکوفایی کودک و حمایت از رشد جسمی، روانی و شناختی او دارند. در این مقاله به بررسی راهکارها و مداخلاتی میپردازیم که به شما برای ارتقای سلامت روان فرزندانتان کمک میکند.
برقراری و ایجاد رابطه مستحکم بین والد و فرزند
برای استحکام و برقراری ارتباط موثر با فرزندتان نکات زیر را به یاد داشته باشید:
شنوندهی خوبی باشید. به صحبتهای آنها گوش دهید. فرزندتان را تشویق کنید و به او نشان دهید که با اشتراکگذاری افکار و احساساتش با شما مشکلی به وجود نخواهد آمد.
هنگام گوش دادن به فرزندتان تمام حواس خود را به بدهید. با او تماس چشمی داشته باشید. برای تشویق او به ادامهی صحبت، سر خود را به نشانهی تأیید تکان دهید یا با پاسخهای مثبت کوتاه از او بخواهید که حرفش را ادامه دهد. به او نشان دهید که با اشتیاق به صحبتهای او گوش میدهید. هرگز او را قضاوت نکنید. به فرزندتان اعتماد کنید و صبور باشید. همزمان با گفتوگو با فرزندتان، از تماشای تلویزیون، خواندن روزنامه و انجام کارهای خانه و اداری پرهیز کنید.
صادق باشید و کاری کنید که آنها احساس امنیت کنند و بدانند که از آنها حمایت میکنید. به علایق فرزندتان اهمیت دهید. با آنها دربارهی علایقشان صحبت کنید. دربارهی موسیقی یا برنامهی تلویزیونی یا یک شخصیت مشهور که دوست دارند با آنها بحث و گفتوگو کنید. بگذارید فرزندتان از همراهی با شما همانند یک دوست خوب لذت ببرد و این رابطه مثبت را پرورش و ارتقا دهید. میتوانید این کار را هنگام پیادهروی با فرزندتان، تماشای فیلم یا تعریف یک داستان انجام دهید. با یکدیگر آشپزی و ورزش کنید، به کوهنوردی بروید یا یک کار هنری انجام دهید.
فرزندتان را برای کاری که به خوبی انجام داده تحسین کنید و هرگز در هنگام عصبانیت یا زمانی که فرزندتان ناراحت و غمگین است، با او بحث نکنید. بحث و گفتوگو را برای زمانی بگذارید که هر دو آرام هستید.
اگر بین شما و فرزندتان دلخوری و ناراحتی به وجود آمد، کافی است کمی وقت بگذارید و فکر کنید که چگونه شما و فرزندتان میتوانید آن را با هم حل کنید. اگر فرزندتان در زندگی با چالشهایی روبرو شد، مهم است که نشان دهید که او را دوست دارید و از او حمایت میکنید و در زمانهای سخت همیشه در کنارش هستید.
نکتهی کلیدی ارتباط مثبت والدین با فرزندان، پذیرش فرزندان با تمامی نقاط ضعف و قوتشان است.
به فرزندتان اطمینان دهید که هرگز تنها نیست. به آنها اطمینان دهید هر زمان که نیاز به کمک داشته باشند یا بخواهند احساسات یا افکار خود را با شما در میان بگذرانند کنار آنها خواهید بود. به آنها بگویید که حتی بزرگترها هم مشکلاتی دارند که به تنهایی نمیتوانند آنها را حل کنند.
سعی کنید زمان و فضای مناسب را در اختیار فرزندتان قرار دهید تا اگر خواست کمی تنها باشد. به او بگویید که نگرانی، استرس یا ناراحتی طبیعی است.
به فرزندتان بگویید که صحبت کردن دربارهی احساسات و افکارش در ابتدا میتواند سخت باشد، اما اگر با شما صحبت کند میتوانید کمکش کنید.
اگر فرزندتان تمایلی ندارد که با شما صحبت کند، به او افراد دیگری مانند دوست نزدیک خانواده، معلم مورد اعتماد یا یک مشاور و متخصص در این زمینه را پیشنهاد دهید.
با فرزندانتان یکسان رفتار کنید
بدون توجه به جنسیت، کودکان را یکسان آموزش دهید. آنها را دوست بدارید و از آنها مراقبت کنید.
الگوی مثبتی برای فرزندانتان باشید. کلیشههای جنسیتی را به چالش بکشید. برای نمونه پدران میتوانند آشپزی و نظافت را انجام دهند و مادران نیز میتوانند بیرون از خانه کار کنند. با پسر نوجوان خود صحبت کنید و به او بگویید احساساتش را بروز دهد. او را تشویق کنید تا احساس عشق، خشم، شادی، غم و اندوهی را که تجربه میکند بدون ترس از قضاوت شدن ابراز کند.
در سایت هدهد بخوانید: اهمیت آموزش احساسات به کودکان
چگونه بهداشت روان کودک خود را از بدوتولد تا پنج سالگی ارتقا دهیم
تحقیقات نشان میدهد که پایههای اصلی رشد و یادگیری کودک تا طیف وسیعی از احساسات، از بدو تولد تا پنج سالگی شکل میگیرد. این دورهی رشد، زمان ایدهآلی برای حمایت از سلامت روانی کودک است.
در این گروه سنی، شما مرکز دریافت عشق، یادگیری و امنیت و آرامش برای کودک هستید. بنابراین سعی کنید تا در حد امکان زمان بیشتری را با کودک سپری کنید. ایجاد یک رابطه گرم و صمیمی همراه با فراهم کردن امنیت و آرامش برای کودک، بستر مناسبی را برای شکلگیری سلامت روانی مناسب کودک فراهم خواهد کرد.
دوران نوزادی و شیرخوارگی
سپری کردن زمان بیشتر با فرزندتان سبب ترشح هورمونهای طبیعی در بدن شما خواهد شد که نقش بسیار موثری در ایجاد ارتباط و پیوند عاطفی قوی با کودک خواهد داشت، همچنین احساس امنیت و آرامش را هم برای شما و هم کودک فراهم خواهد کرد.
بنابراین با کودک بازی کنید، او را در آغوش بگیرید.
با او صحبت کنید، برایش آواز بخوانید.
به صداهای آنها با کلمات پاسخ دهید تا بتوانند زبان و ارتباطات را از همان ابتدا بیاموزند.
کودکان نوپا
همانطور که کودک شما شروع به حرکت و راه رفتن میکند، تمایل او به جستوجو در خانه بیشتر میشود.
این کنجکاوی نیاز به پرورش و تشویق دارد، بنابراین برای ارتقا و پرورش حس کنجکاوی و جستوجوگری فرزندتان هر روز برای او کتاب بخوانید. بازیهایی را با او انجام دهید که به تحریک حس کنجکاوی و یادگیری او کمک کند و او را ارتقا دهد.
از فرزندتان بخواهید اشیا را نام ببرد و در ابتدا با اشیای پیرامونش شروع کنید. و همین کار را در محیط بیرون از خانه را نیز با فرزندتان انجام دهید.
خردسالان
همانطور که فرزند شما بزرگتر میشود، مستقلتر و کنجکاوتر میشود. او میخواهد دنیای بیرون را کشف کند و در مورد مسائل اطراف خود بیشتر بیاموزد.
تعامل کودک با کودکان همسن خودش و بزرگسالان آگاه به او کمک میکند تا شیوههای تفکر خود را پرورش دهد و دنیای اطراف خود را بیشتر درک کند.
والدین میتوانند تعامل اجتماعی در فرزندان خود را با بازی با کودکان دیگر ارتقا و پرورش دهند. از کودکان بخواهید تا در کارهای سادهی متناسب با سنشان به شما کمک کنند. برای حل مشکلاتشان قدم به قدم آنها را همراهی و در کنار هم مسائل را حل کنید.
گاهی اوقات وقتی کودک با درخواست شما مخالف است و "نه" میگوید از او بپرسید که ترجیح میدهد به جای آن چه کاری انجام دهد.
در سایت آموزک بخوانید: شیوه های صحیح ارتباط با کودکان
گاهی لازم است تصمیمگیری دربارهی مسائلی ساده مانند اینکه کودک چه چیزی بخورد، بپوشد یا چه بازی انجام دهد، حق انتخاب را به خودش بدهید و اجازه دهید به تنهایی تصمیم بگیرد.
خردسالان ممکن است، در بیان واژهها و احساساتشان مشکلاتی داشته باشند. آنها وقتی نمیتوانند نیازهای خود را بیان کنند، عصبانی و مضطرب میشوند. در این لحظات است که آنها به کمک شما نیاز دارند تا به آنها اطمینان دهید که همه چیز خوب است. باید به آنها آموزش دهید که چگونه احساسات خود را ابراز کنند.
از موارد زیر پرهیز کنید:
از هر خشونتی مانند فریاد زدن و کتک زدن کودک پرهیز کنید. خشونت و استرس میتواند به رشد کودک آسیب بزند و همچنین سبب مشکلات درازمدت در مراحل بعدی زندگی او شود.
مشاجرههای مکرر بین والدین و اطرافیان برای کودکان استرسزاست. آنها ممکن است احساس ناتوانی کنند و فکر کنند که فراموش شدهاند.
فراموش نکنید که کودکان برای رشد سالم به توجه، عشق و مراقبت مداوم نیاز دارند.
به یاد داشته باشید:
شما هم نیازمند مراقبت و حمایت هستید. فرقی نمیکند چند سال داشته باشید، شما هم ممکن است احساسات متفاوتی همچون شادی، ناامیدی، خستگی و غم را در زمانهای مختلف تجربه کنید و باید بدانید که تنها نیستید و والدین بسیاری همانند شما هستند و این احساسات طبیعی است.
به یاد داشته باشید، اگر احساس خستگی میکنید زمانی را برای خود بگذارید و از مشاور، متخصص و نزدیکان خود کمک بگیرید.
خواب کافی، غذای سالم و فعالیت بدنی نقش بسیار موثری در کنترل و مدیریت احساسات شما دارد.
احساس شرم و هراس نداشته باشید که از اطرافیانتان بخواهید کمک یا حمایتتان کنند. باید برای رسیدگی به نیازهای خود زمان کافی بگذارید.