رشد شناختی کودک تا ۳ سالگی
رشد شناختی در کنار سایر توانمندیها از اهمیت بسیار بالایی برای کودک برخوردار است. کودک به هنگام تولد، محیط خود و آنچه را در اطرافش مشاهده میکند، نمیشناسد. ذهن او از همه انواع مفاهیم و نمادها خالی است اما با افزایش سن، واجد یک سری ویژگیهای ذهنی و شناختی میشود و رشد شناختی و ذهنی در وی کمکم تکامل مییابد. به تدریج در اثر رشد کودک یادگیری و فهمیدن را آغاز میکند و آنچه از طریق حواس خود دریافت میکند، برای او معنادار میشود.
رشد شناختی و ذهنی
یک سالگی
هنگامی که در این سن به بازی کودک نگاه میکنید، احتمالاً متوجه میشوید که کودک حواس خود را بر روی کاری که انجام میدهد، متمرکز میکند. هر بازی یا انجام هر کاری خود یک موضوع آموزشی است. کودک در کار خود تمام اطلاعاتی را که درباره کارکرد اشیاء یاد گرفته است، مورد استفاده قرار میدهد. کودک در حال حاضر قادر است تمام تجاربی را که در ارتباط با محیط به دست آورده است، به صورت یکپارچه و منظم برای حل مسائل روزمره و پیش رو به کار بندد. نکتهای که حائز اهمیت است اینکه کودک تنها علاقمند به حل آن دسته از مشکلاتی است که با تکامل او و سطح آگاهیاش تناسب داشته باشد.
بنابراین اگر اسباب بازی خاصی را که در ۱۱ ماهگی مورد توجه او بوده است، به دستش بدهید، با حالتی ناخوشایند از شما دور میشود یا هنگامی که یک بازی پیچیده و پیشرفته را به او پیشنهاد کنید، خواهید دید که معترض خواهد شد. تناسب اسباب بازی و چالش با توانایی کودک بسیار حائز اهمیت است. کودک در این سن به وسایل فنی و اسباب بازیهای کوکی بسیار علاقمند است.
عمل تقلید در این سن قسمت عمدهای از روش یادگیری کودک را تشکیل میدهد. برخلاف چند ماه گذشته که کودک صرفاً به دستکاری اشیاء میپرداخت، در زمان کنونی از برخی اشیاء استفاده واقعی میکند. به عنوان مثال از یک برس واقعاً برای شانه کردن موهایش استفاده میکند.
در پایان این دوره در زمینه رشد شناختی از کودک انتظار میرود که:
- اشیاء را حتی اگر در زیر دو یا سه پوشش هستند، پیدا کند.
- اشکال و رنگها را با هم جور کند.
- شروع به انجام بازیهای ساختاریافته و قابل قبول کند.
۲ تا ۳ سالگی
دوره شیرخواری و ماههای اولیه و نوپایی کودکان را به یاد آورید. در آن دوران کودکان در مرحلهای بودند که برای شناخت دنیای پیرامون، به لمس کردن، نگاه کردن، دستکاری و گوش دادن متوسل میشدند اما در این سن جریان یادگیری با تفکر بیشتر همراه است. فهمیدن زبان فراگیرتر شده و کودک شروع به ساختن تصاویر ذهنی از اشیاء، اعمال و مفاهیم میکند. همچنین کودک در این سن قادر است در برخورد با برخی از مشکلات راه حلهایی بیابد. کودک قادر است به جای دستکاری فیزیکی اشیاء روش آزمون و خطا را در ذهن خود انجام دهد. در این مرحله کودک با پیشرفت توانایی هوشی و حافظه خود شروع به درک معانی سادهای از محتوای زمان میکند. مثل اینکه «تو میتوانی بعد از اینکه غذایت را تمام کردی، به دنبال بازی بروی» اما هنوز در درک زمانهای پیچیده مشکلات متعدد دارد.
همچنین در این سن والدین متوجه میشوند که کودکشان به بازیهای جدیدی روی میآورد که از پیچیدگی بیشتری برخوردار است. بارزترین نمونه آن انجام همزمان دو فعالیت متفاوت است که بین آنها رابطه منطقی وجود دارد. به عنوان مثال ابتدا عروسکی را در بسترش قرار میدهد و بعد رویش را میپوشاند یا ممکن است در یک زمان با رعایت نوبت مشغول غذا دادن به چندین عروسک شود.
با توجه به محدودیت ذهنی و خودمحوری کودک، باید توجه داشت که احساس کودک در این سن، چنین است که هر اتفاقی در این جهان روی میدهد، آن را نتیجه کاری میداند که او انجام داده است. با چنین باوری درک مفاهیمی مثل مردن، طلاق یا بیماری برایش بسیار دشوار است. استدلال برای یک کودک دو ساله معمولاً کار دشواری است. در این سن نگاه کودک به همه چیزها با دیدی ساده همراه است. او در غالب موارد هنوز خیالپردازی را با واقعیت اشتباه میگیرد. بنابراین در طول این مرحله سنی لغات را طوری انتخاب کنید که کودک دچار سردرگمی و گیجی نشود.
در پایان این دوره در زمینه رشد شناختی از کودک انتظار میرود که:
- اسباب بازیهای مکانیکی را راهاندازی کند.
- بازی تخیلی با عروسک، حیوانات و اشخاص انجام دهد.
- توانایی طبقهبندی اشیاء را براساس رنگ و شکلشان انجام دهد.
- پازلهای ۳ تا ۴ تکهای را بتواند کامل کند.
سخنی با والدین
- کودک از یک سالگی به بعد قدرت مدیریت پیدا میکند و به شما اجازه میدهد بدانید در فعالیتهایش چه نقشی را برای شما در نظر گرفته است. در این سن اغلب کودکان علاقه دارند هنگامی که کار مهمی انجام میدهند، از جانب والدین مورد تشویق قرار گیرند.
- بایستی قدرت قضاوت را در کودک خود دریابید. از یک سالگی به بعد کودک تا حدودی با نتایج کارها آشنا شده است اما باز نمیتواند در مورد نتایج فعالیتها و کارها به قضاوت دقیق برسد. به عنوان مثال کودک از باز و بسته شدن در آگاهی دارد اما نمیداند که اگر دستش را بین آن بگذارد، چه اتفاقی خواهد افتاد. بنابراین تا زمانی که درک عمومی کودک تکامل نیافته است، بایستی به شدت مراقب او بود.
- بایستی کودک را با مفاهیمی مانند زیر و بمی آشنا کنید.
- اگر کودک در انجام یک تکلیف دچار ناتوانی شد، بایستی به صورت کاملاً ضمنی و غیرمستقیم کمک کنید تا بتواند موضوع را حل کند. البته موضوع و مسأله بایستی در حد تواناییهای کودک نیز باشد.
منابع:
برک، لورا. (۱۳۸۹). روانشناسی رشد (ترجمه یحیی سیدمحمدی). انتشارات ارسباران.
پی شلوو، استیون. (۱۳۹۲). کتاب جامع سلامت کودک (ترجمه دکتر تقی عضدی). انتشارات تیمورزاده.
لیچ، پنلویی. (۱۳۹۲). کتاب کودک شما (ترجمه رشاد مردوخی). انتشارات ارجمند.
مقالههای مرتبط