آموزش کودکان با نیازهای ویژه | روانشناسی کودک
دو رویکرد کلی درمورد آموزش کودکان با نیازهای ویژه وجود دارد.
آموزش و پرورش استثنایی
در کشور ما کودکانی که قبل از ورود به دبستان، براساس آزمونهای آموزش و پرورش، متفاوت ارزیابی میشوند، از بدنه اصلی آموزش و پرورش حذف و به شاخه "آموزش و پرورش استثنایی" فرستاده میشوند. آموزش و پرورش استثنایی بسیار ناکارآمد است و مهارتهای لازم برای زندگی مستقل در جامعه را به کودکان نمیآموزد.
در سیستم آموزش تفکیک شده، کودکان یاد نمیگیرند چطور باید در جامعهٔ واقعی با دیگران ارتباط برقرار کنند و کار و فعالیت داشته باشند؛ چرا که مدرسهای که در آن سالها آموزش میبینند، به هیچ وجه شبیه جامعه واقعی نیست و مباحث آموزشی برای نیازها و شرایط این کودکان طراحی نشدهاست.
آموزش فراگیر
آموزش فراگیر (Inclusive Education) رویکردی است که باور دارد وجود "تفاوت" نباید باعث جداکردن کودکان از هم شود. در آموزش فراگیر کودکان با ویژگیهای مختلف، کنار هم، در یک مدرسه و در یک کلاس آموزش میبینند، مثلاً یک کودک سندرم داون، ناشنوا، یا اوتیستیک سر همان کلاسی مینشیند که بقیهٔ کودکان مینشینند؛ با این تفاوت که مطالب ارائه شده به هر کودک بر اساس نیازهای اوست که توسط کارشناسان آموزش مشخص میشود.
بسیاری از کشورهای دنیا امروز از این رویکرد در سیستم آموزشی خود بهره میبرند. به عنوان مثال تمامی مدارس آمریکا از سال ۱۹۷۵ خود را موظف به پذیرفتن تمام کودکان-با وجود هر تفاوتی- و ایجاد شرایط مناسب برای آموزش آنها در کلاسهای درس کردهاند.
تجربهٔ جنگ، خشونت، نژادپرستی و نسل کشیهای قرن بیستم به بسیاری از متخصصین و فعالان حقوق بشر آموخت که برای رسیدن به صلح و عدالت، دوستی و پذیرفتن تفاوتها را از کودکی، و از اولین جامعه-یعنی مدرسه- آغاز باید کرد.
در سال ۱۹۹۴ در کنفرانس بینالمللی سازمان ملل متحد در مورد "آموزش کودکان با نیازهای ویژه"، ۹۲ کشور بیانیهای را امضا کردند که در بخشی از آن آمدهاست:
ˮ آموزش برای کودکان با نیازهای ویژه باید درون سیستم آموزش عمومی مهیا شود، این بهترین شیوه برای مبارزه با طرد و تبعیض، و بهترین نقطه برای بنا کردن جامعهای پذیرای تفاوتهاست “