بچهها را نترسانید!
ترس کم و بیش در همه مردم وجود دارد و در حد خود هیجان سالمی است. به عبارت دیگر، کسی که از هیچ چیز نترسد، یک انسان طبیعی نیست؛ بلکه بیمار است، زیرا به واسطه ترس است که انسان از خطرهای واقعی آگاه شده و از جان خود دفاع می کند، اما ترس در کودکان از چه سنی شروع می شود؟
کودکان از بدو تولد تا دو سالگی: از صداهای بلند، جدا شدن از پدر و مادر، اجسام بزرگ و غریبه ها می ترسند.
کودکان از سه تا شش سالگی: از روح، هیولا، حیوانات، تاریکی، تنها خوابیدن، صداهای ترسناک و وحشتناک مثل رعد و برق می ترسند.
کودکان از هفت تا شانزده سالگی: از آسیب دیدن و زخمی شدن، بیماری، امتحان دادن، مرگ و بلاهای طبیعی می ترسند.
عوامل ترس در کودکان
بچه ها ذاتا ترسو نیستند. اگر پدر و مادر یا دیگر اعضای خانواده ترسو باشند و از چیزی بترسند، بچه ها ترسو می شوند. بنابراین اگر می خواهید فرزندتان ترسو نشود، باید ابتدا از خودتان شروع و بر ترس تان غلبه کنید.
این نکته حائز اهمیت است که هیچ گاه برای تربیت فرزندتان، او را تنبیه یا تهدید نکنید، از لولو خورخوره و... نترسانید یا در جای تاریک حبسش نکنید. متاسفانه بعضی از والدین برای ساکت کردن فرزندشان این کارها را انجام می دهند. این گونه کارها شاید به طور موقت تاثیرگذار باشد، اما در آینده آثار بدی در او خواهد گذاشت. شما باید بدانید با این رفتارهای غلط و نادرست فقط فرزندتان را ترسو، بزدل و ضعیف نفس بار می آورید.
دیدن فیلم، عکس یا خواندن و شنیدن داستان های ترسناک برای فرزند دلبندتان خوب نیست، زیرا روی اعصاب و روان حساس او تاثیر می گذارد و یک حالت ترس و دلهره ایجاد می کند. این نکته مهم است که هرگز در حضور فرزندتان از موجودات ترسناکی مثل جن و پری صحبت نکنید.
صداهای بلند و شدید مثل رعد و برق، آژیرهای خطر حتی داد زدن بر سر بچه ها بخصوص نوزادان از عوامل ساده ترس در آنها محسوب می شود. همیشه سعی کنید آنها در معرض این گونه حوادث و صداهای بلند قرار نگیرند و خودتان هم هیچ گاه بر سر بچه ها بویژه زمانی که نوزاد هستند، داد نزنید و نیز نگاه های خشمگین و تهدیدآمیزی نداشته باشید، زیرا آنها در آینده ترسو بار می آیند و با شنیدن کوچک ترین صدایی دچار اضطراب و نگرانی می شوند، حتی ممکن است مبتلا به ضعف اعصاب نیز بشوند.
پیشگیری از ترس خیلی بهتر از مداوا کردن آن است. اگر فرزندتان در اثر سهل انگاری شما یا عوامل دیگری ترسو شده، ترس او را یک موضوع بی اهمیت نشمارید؛ بلکه سعی کنید هرچه سریع تر اعصاب و روان او را آرام کرده و علل و عوامل ترس به وجود آمده را پیدا کنید و سپس درصدد درمان آن برآیید، البته این نکته حائز اهمیت است که ترس هایی مثل ترس از تاریکی، حیوانات اهلی و بی آزاری، بیمار شدن، صداهای بلندی مثل رعد و برق و امتحان دادن نامعقول است و هیچ منبع عقلانی هم ندارد. میگنا دات آی آر.با وجود این، این ترس ها را نمی شود نادیده گرفت، زیرا همین ترس ها باعث رنج و عذاب کودک شده و در زندگی آینده او نیز تاثیر بدی خواهد گذاشت. به این ترتیب، یک پدر و مادر آگاه و باتدبیر نباید نسبت به این موضوع بی تفاوت باشند؛ بلکه باید سعی کنند جلوی این ترس های غیرمعقول فرزندش را بگیرند.
اگر فرزندتان از چیزی می ترسد، هیچ گاه او را در حضور دیگران به دلیل این که از چیزی می ترسد، سرزنش و ملامت یا مسخره نکنید، زیرا او در برابر دیگران بخصوص افراد خانواده خجالت می کشد. این رفتار نادرست شما نه تنها ترس او را برطرف نمی کند، بلکه روح حساس و طبع لطیف او را آزرده می سازد؛ چراکه او در ترسیدن مقصر نیست، بلکه شما و عوامل دیگر باعث ترس او شده اید، پس چرا او را مقصر می دانید و اذیتش می کنید؟
و اما چند راهکار ساده و مهم
یکی از راهکارهای ساده این است که باصبر و حوصله و نیز آگاهی، علل و عوامل ترس فرزندتان را پیدا کنید و سپس درصدد مداوای آن برآیید. برای مثال اگر فرزندتان از حیوانات اهلی و بی آزار مثل جوجه... می ترسد، شما به عنوان یک پدر و مادر آگاه باید بی خطر بودن آن را به طور عملی برایش اثبات کنید.
مثلا می توانید:
۱ - عکس جوجه را نشانش بدهید.
۲ - باهم از پنجره جوجه ها را ببینید و سپس بگویید چقدر آنها قشنگ و دوست داشتنی و نیز بی آزار هستند.
۳ - به آن نزدیک شوید و نازش کنید تا فرزندتان کم کم با آن جوجه مانوس شود و ترسش بریزد.
۴ - اگر او را از لولوخورخوره ترسانده اند، می توانید با لحنی پر از محبت به او بگویید چنین موجوداتی وجود خارجی ندارند.
۵ - اگر او از تاریکی می ترسد، در ابتدا می توانید در اتاقش یک چراغ خواب یا شمع روشن کنید تا او بتدریج با نور کم مانوس شده و عادت کند. بعد زمانی که خودتان در کنارش نشسته اید، برای مدت خیلی کوتاه چراغ خواب یا شمع را خاموش کنید، سپس کم کم مدت زمان آن را بیشتر کنید. سپس از او کمی فاصله بگیرید و چراغ را خاموش کنید. خلاصه سعی کنید با صبر و بردباری اینقدر این کار را تکرار کنید تا ترس فرزند عزیزتان بریزد و بتواند بدون حضور شما در تاریکی به سر برد.
۶ - اگر فرزندتان از دکتررفتن و آمپول زدن می ترسد، بهترین و ساده ترین راه این است که با زبانی نرم و مهربان به او بگویید که شما بیمار هستی و اگر بخواهی خوب شوی و با دوستانت بازی کنی، باید دوا بخوری و اگر احتیاج شدآمپول هم بزنی. به طور عملی به او نشان بدهید بچه های هم سن و سالش بدون گریه و داد و فریاد آمپول می زنند. به این نکته توجه داشته باشید هیچ گاه تا ضرورتی در میان نباشد، با زور و تهدید او را به آمپول زدن مجبور نکنید؛ زیرا ممکن است آثار بدتری دربر داشته باشد و در روح و روانش اثر جبران ناپذیری بگذارد.
۷ - کودک اغلب نمی داند مرگ چیست و نمی تواند آن را درک کند. بهتر است والدین نیز در حضور فرزندشان در این باره صحبتی نکنند، اما بعضی وقت ها او به واسطه مرگ یکی از اقوام یا دوستان به مردن توجه می کند و از پدر و مادرش درباره آن سوالاتی می پرسد. اگر او به سن رشد رسیده، والدینش می توانند واقعیت مرگ را به او بگویند. مثلا انسان با مردن از این جهان به جهان دیگری می رود و پاداش کارهای خوب و بدش را می بیند.
همه آدم ها یک روز خواهند مرد... این نکته قابل توجه است که ترس از مردن اگر از حد معمول بگذرد، یک بیماری روانی به شمار می رود و این بیماری می تواند آرامش روحی ـ روانی را از انسان بگیرد و او را از کار و زندگی روزانه دور کند.
ترجمه: نسرین علیمحمدی