فرزندان، قربانی رقابت مادران
شاید شما هم تجربه هم کلام شدن با مادرانی را دارید که مدام در مورد روشهای فرزندپروری، نبوغ کودکانشان و امکاناتی که برای فرزندشان فراهم میکنند، صحبت میکنند. این مادران مرتب در هر گفتگوی دو یا چند نفره، به تعریف از فرزندشان میپردازند و او را اسوه هوش و ذکاوت معرفی میکنند. مدام در مورد اینکه فرزندشان را در چند کلاس ثبت نام کردهاند، چند کتاب برایش خریدهاند، در خانه به چند زبان خارجی با او صحبت میکنند و خلاصه اینکه تا چد حد مادر خوبی هستند صحبت میکنند.
باید بگوییم که این تجربه تنها مختص شما نیست در اطراف ما هزاران نفر از این مادران وجود دارند که به طور خودآگاه یا ناخودآگاه در رقابتی نامرئی با خود و اطرافیانشان هستند. این افراد سعی میکنند با بیان تجارب زندگیشان و گاه حتی با بزرگنمایی و خیال پردازی، نیاز درونی خود به تحسین شدن، مورد توجه قرار گرفتن و برتری جویی نسبت به دیگران را ارضاء کنند. این مادران از صحبت در مورد خود و خانوادهشان و القای حس ناامنی، درماندگی و شرمندگی در دیگران احساس لذت میکنند. بیشتر این مادران، افرادی هستند که به دلیل مشغله خانوادگی شغل یا موقعیت تحصیلی خود را از دست دادهاند و امکان ابراز وجود در سایر زمینههای اجتماعی را ندارند و نیازهای خویش را از طریق تعریف از خود برطرف میکنند.
حرف زدن بیش از اندازه از خود تنها به ابراز وجود و ارضای نیاز به جلب توجه ختم نمیشود و تبعات دیگری نیز دارد. از جمله اینکه وقتی در یک جمع مادری شروع به تعریف از خود و فرزندش میکند، در دیگر والدین احساس سرخوردگی، شرمندگی و حسادت ایجاد میکند. دیگر والدین از اینکه میشنوند یک کودک دارای نبوغ یا موقعیت تحصیلی عالی است، نسبت به روش تربیتی خود احساس تردید و نگرانی میکنند، از اینکه فرزند آنها نتوانسته مانند دیگری نمره عالی بیاورد یا چند زبان خارجی را در شش سالگی بیاموزد، احساس سرخوردگی و شرمندگی میکنند و این احساس ناامنی را به شکلهای مختلف بروز میدهند.
اغلب والدینی که با این افراد رو به رو میشوند به طور ناخودآگاه مکانیسمهای دفاعی را در پیش میگیرند. برخی از آنها با مقابله به مثل، سعی در کمرنگ کردن جایگاه طرف مقابل میکنند. حتماً دیدهاید که دو نفر در گفتگو مرتب داشتههای خود را به رخ یکدیگر میکشند وقتی یکی از استعداد موسیقی فرزندش داد سخن میدهد دیگری از نبوغ کودکش در نقاشی میگوید. وقتی یک مادر از نمره عالی کودکش در ریاضی میگوید، دیگری اعلام میکند که فرزندش علاوه بر ریاضی در فیزیک هم نمره عالی گرفته است و این بازی بی سرانجام و دور باطل چشم و هم چشمی تا ابد ادامه مییابد و هر چه بیشتر طول میکشد، در طرفین احساس ناامنی و آزردگی را بیش از پیش تشدید میکند.
مکانیسم دفاعی دیگر برخی والدین، انکار است. این افراد به انکار موفقیتهای دیگران میپردازند تا خود را از احساس بدی که گریبانگیرشان شده برهانند. برای مثال موفقیت کودکان دیگر را به سخره میگیرند یا ناچیز میشمارند. یا اصلاً منکر اهمیت تلاش و کوشش در جهت به دست آوردن نتیجه مطلوب میشوند و تلاش را از اساس بی ارزش میدانند.
در اقدام دیگری، والدین برای جبران حس سرخوردگی خود، به فرزندشان فشار میآورند که خود را به سطح فرزند طرف مورد نظر برسانند. برای مثال اگر مادری گفت که فرزندش ترم هشت زبان است، مادر دوم، فرزندش را بدون توجه به علاقه و استعدادش به زور وادار به تلاش مضاعف و خواندن ترمهای جهشی میکنند تا فرزندشان از فلانی عقب نماند. این والدین، در واقع فرزندشان را به ابزاری در جهت ارضای میل درونیشان به رقابت با والدین دیگر تبدیل میکنند و با فشار آوردن بر فرزندانشان آنها را وادار به جبران احساس حقارت خود میکنند. در این میان معمولاً هوش، استعداد و علاقه فرزندان مورد بی توجهی قرار میگیرد و آنها مجبور به گام نهادن در مسیری میشوند که والدینشان در جهت رقابت با دیگران تعریف کردهاند.
واکنش دیگر والدین در مقابل والدینی که به خودنمایی میپردازند، مقایسه و تحقیر فرزندان است. این والدین به کودکشان تشر میزنند و او را در مقایسه با دیگران قرار میدهند و بدون توجه به زمینه علاقه و استعاد فرزندشان، عدم موفقیت او را در سایر زمینهها برجسته کرده و اسباب آزار و سرزنش او قرار میدهند برای مثال اگر کودکی در یادگیری موسیقی عملکرد ضعیفی دارد، والدینش به تحقیر و سرزنش او میپردازند و کاملاً نسبت به این موضوع بی توجهند که فرزند خودشان گرچه در موسیقی موفق نیست اما، انشاهای زیبایی مینویسد و نمرات ریاضی عالی میگیرد.
چند راهکار برای در امان ماندن از دام رقابت با دیگر والدین
-
در دام شبکهها اجتماعی نیفتید: معمولاً شبکه اجتماعی مثل فیس بوک که مردم عادت دارند، بهترین جلوه از خود را به نمایش بگذارند جای خوبی برای مطرح کردن موفقیتها و خودنمایی است. بنابراین اگر یکی از دوستانتان، مرتب نمرات فرزندش را در فیس بوک منتشر میکند قربان و صدقه فرزندش میرود، مراقب باشید که اگر نمیتوانید بر خود مسلط شوید و احساس بدی نسبت به خود و فرزندتان پیدا نکنید، پستهای او را دنبال نکنید یا افراد خودنما را از لیست دوستان خود حذف کنید.
- نقاط قوت و ضعف فرزندتان را بشناسید. با اینکه ضعفها و کمبودهای او را درک میکنید و به انکار واقعیت نمیپردازید اما همیشه ناظر بر نقاط قوت و استعدادهای منحصر به فرد او باشید. بر جوانب مثبت او تکیه کنید و آنها را تقویت نمائید.
- به دیگران بی توجه باشید. وقتی کسی به خودنمایی میپردازد نسبت به او بی توجه باشید یا اینکه محل را با یک عذرخواهی ساده، ترک کنید. لازم نیست به همه حرفهای او گوش دهید.
- خودتان را باور کنید. مطمئن باشید که همه والدین دانا و مهربان، تمام تلاش خود را در جهت تربیت صحیح فرزندشان و در اختیار قرار دادن امکانات رشد و شکوفایی کودکان انجام میدهند بنابراین باور داشته باشید که شما هم به اندازه دیگران برای اینکه پدر یا مادر خوبی باشید تلاش میکنید.
- هیچ کس کامل نیست. نه شما بی عیب و نقص هستید و نه دیگران. هیچ والدینی نیست که اشتباهی نداشته باشد و هیچ کودکی نیست که به حد کمال در همه چیز بهترین باشد. همه ما همزمان پر از ضعف و توانایی هستیم با این حال معمولاً انسانها دوست دارند جوانب مثبت خود را برجسسته و نقاط ضعفشان را پنهان کنند. پس نگران نباشید دیگران هم درست مانند شما، همزمان، هم موفق و هم ناموفق هستند.