پنج کلید یادگیری درست خواندن

یادگیری خواندن، فرآیندی طولانی است که مستلزم کسب مهارت‌هایی است. برای تبدیل شدن به کتابخوانی ماهر، کودک باید بیاموزد:

  • به خوبی سخن بگوید و در گفت وگوها شرکت کند.
  • داستان‌هایی را که بلندخوانی می‌شوند، دریابد و بتواند بازگو کند.
  • حروف الفبا را بشناسد و نام آن ها را بگوید.
  • آواهای زبان گفتاری را بازشناسد.
  • میان آواها و حروف ارتباط برقرار کند.
  • زیاد بخواند تا بتواند واژگان را به آسانی و به طور خودکار بازشناسد.
  • بخواند و واژگان جدید را به کار بَرد.
  • آنچه را می‌خواند، دریابد.

برای رسیدن به این اهداف، باید روی پنج مهارت زیر به شیوه‌ای روشمند تمرین شود:

  • شناخت آوایی (بازشناسی آواهای زبان گفتاری)
  • شناخت ارتباط بین نویسه‌ها و آواها
  • روان خوانی
  • شناخت واژگان
  • دریافت متن

شناخت آوایی

شناخت آوایی به معنای توانایی شنیدن، بازشناسی، درک و به کارگیری تک تک آواها در زبان گفتاری(واج‌ها) است. برای کسب توانایی خواندن نوشته‌ها، کودک باید نخست بر هستی آواها آگاهی یابد و بتواند آن ها را تک تک شناسایی کند. او باید دریابد که واژه‌های زبان گفتاری از آواها ساخته شده‌اند.

کودکی که آواها را می‌شناسد، آسان تر از کودکی که تنها چند آوا را می‌شناسد، خواندن را فرا خواهد گرفت.

برای نمونه، کودک باید بتواند واژه‌هایی را که با صدای /پ/ شروع می‌شوند، مثل پدر، پا، پرتقال و ... پیدا کند.

او همچنین باید بتواند واژه‌هایی را که می‌شناسد، با کنارهم نهادن آواها، بازسازی کند:
 /ب/ +/ا/ + /ب/ + /ا/ = بابا

بسته‌های زیر به شما در آموزش زبان گفتار و سخن به کودکان کمک می‌کنند:

آواورزی با سی‌بی‌لک

الفباورزی با کاکا‌کلاغه

 

ارتباط آوا و نویسه

کودک باید بیاموزد که میان حروف زبان نوشتاری (نویسه‌ها) و تک تک صداهای زبان گفتاری (آواها) ارتباط وجود دارد. او به این ترتیب به قاعده‌ی الفبایی نوشتار پی می‌برد و بنابراین می‌تواند واژه‌های نوشته شده را رمزگشایی کند و بخواند.

شناخت ارتباط نویسه‌ها و آواها به کودک امکان می‌دهد واژه‌های آشنایی را که از زمان خردسالی بارها شنیده است، بخواند و بازشناسد. او همچنین می‌تواند واژه‌های تازه را نیز رمزگشایی کند.

تمام ارتباط های موجود باید به شیوه‌ای روشمند و روشن، در تمرین‌های عملی و با پیروی از ترتیبی منطقی و از پیش تعیین شده، آموخته شوند.

روان خوانی

هنگامی که کتابخوانی زبردست در سکوت می‌خواند، بی درنگ واژه‌ها را بازمی‌شناسد و برای درک آنچه می‌خواند، آن ها را در یک آن کنار هم می‌چیند. هنگام بلندخوانی، بدون تلاش بسیار و آهنگین می‌خواند، گویی در حال سخنرانی است.

کتابخوانی که این توانایی را ندارد، کند می‌خواند، واژه به واژه، به شیوه‌ای جویده جویده و بدون آهنگ. خواندن او کندتر از آن است که مجال دهد آنچه را می‌خواند، دریابد. وی بیش از آن درگیر رمزگشایی معنای واژه‌هاست که بتواند توجه خود را بر مفهوم متن متمرکز کند.

برعکس، کتابخوان ورزیده که واژه‌ها را بی تلاش رمزگشایی می‌کند، می‌تواند با پیوند دادن مفاهیم متن یا با پی بردن به  تک تک این مفاهیم، بر معنای کلی آن تمرکز کند. این توانایی با تمرین به دست می‌آید. با زیاد خواندن، به ویژه بلندخوانی زیر نظر کتابخوانی ماهر، کودک رمزگشایی و بازشناسی واژه‌ها را با سرعت هرچه بیشتر می‌آموزد.

شناخت واژگان

واژگانی که کودک می‌داند، تأثیر مستقیم بر توانایی او در دریافت و بیان دارند. همچنین، امکانات برقراری ارتباط و میزان توانایی فهمیدن و فهماندن او را تعیین می‌کنند.

کودک پیش از خواندن، معنای واژه ‌های فراگیر زبان گفتاری، واژه‌ های آشنایی را که بیشتر اوقات به گوشش خورده است، در می‌یابد. و زمانی که شکل نوشتاری این واژه‌ها را فرا می‌گیرد، آن ها را از طنین آوایشان باز می‌شناسد و مستقیماً به مفهوم آن ها دسترسی می‌یابد.

سپس، نوبت به خواندن واژگان نا آشنایی می‌رسد که کودک هرگز نشنیده یا معنای آن ها برایش بیان نشده است. اگر این واژگان در درک مفهوم متن دارای اهمیت باشند، باید به روشنی به کودک آموخته شوند.

متونی که در دسترس کودک قرار داده می‌شوند، امکان درک اهمیت واژگان تازه را برای وی فراهم می‌آورند. وجود شمار کم این واژه‌ها در زمینه‌های متنی گوناگون، آموختن آن ها را ساده تر می‌کند.

راهکارهای گوناگون دسترسی به معنای واژگان تازه باید برای کودک بیان شوند تا وی بتواند به تنهایی آن ها را به کار بَرد. (کمک گرفتن از متن، واژه نامه، ریشه یابی واژه‌ها و از این دست).

دریافت متن

آخرین گام در خواندن، دریافت مطلب است. کودکی که معنای واژه‌ها را به آسانی رمزگشایی می‌کند، اما آنچه رامی‌خواند درنمی‌یابد، خواندن نمی‌داند، هرچند به ظاهر چنین پنداشته شود.

کتابخوان ورزیده به خواندن مکانیکی واژه‌ها بسنده نمی‌کند. او نقشه‌ای در سر دارد و در هنگام خواندن، فعالانه می‌اندیشد. برای دریافت بهتر، از تجربه‌ها و خاطره‌های خود کمک می‌گیرد، دانش خود از واژگان و دستور زبان را به کار می‌گیرد و از شیوه‌های دریافت بهره می‌جوید. او از آنچه در نمی‌یابد، باخبر است و می‌داند برای دریافت بهتر آن، چه کند.

خواندن، بی دریافت مفهوم، کم و بیش ساده است. اما دریافت آنچه می‌خوانیم، کار بس پیچیده‌ای است. آموزش خواندن در ادامه، به آموزش روشن راهکارهای دریافت متن می‌انجامد.

یکی از روش‌های ساده ی پرورش این راهکارها این است که به محض آنکه کودک توانست اولین واژه‌ها را بخواند از وی درباره ی معنای آنچه می‌خواند، بپرسیم. از همان آغاز، توجه به معنا باید با خواندن همراه شود.

Submitted by Anonymous (تایید نشده) on ی., 05/19/2013 - 11:30