موانع خلاقیت دانش آموزان

اقدس خورشیدی عین الدین

برای اینكه بتوانیم خلاقیت را پرورش دهیم، باید بتوانیم موانع خلاقیت را بشناسیم و آنها را از سر راه خود برداریم. به همین دلیل معلمان ابتدایی باید بدانند چه موانعی بر سر راه خلاقیت آنها وجود دارد زیرا گام اول در برطرف كردن موانع خلاقیت شناسایی نقاط ضعف خود و موانع درونی و بیرونی خلاقیت ها است.
    اولین مانع خلاقیت، ارزیابی منفی از خود است. وقتی یك معلم احساس كند استعداد ندارد همین تصویر ذهنی منفی او باعث می شود قدرت خلاقیت او هم كاهش یابد. تصویری كه ما از خودمان داریم در احساسات، عواطف و رفتار ما تاثیر می گذارد. تاثیر ذهنی منفی ما را نسبت به خودمان ناامید می كند. بنابراین بهتر است با ایجاد اعتماد به نفس این مانع را از بین ببریم و ارزیابی مثبتی از خود داشته باشیم زیرا انسانی كه خودش را مثبت ارزیابی می كند فضای مثبت انرژی های روانی اطراف او موجب افزایش انگیزش و فعالیت های خلاق او می شود.
   
    یكی دیگر از موانع خلاقیت آموزشی معلمان و شاگردان، ترس از آینده است. وقتی ما از آینده می ترسیم قدرت پیش بینی آینده را نداریم و نمی توانیم شاد، امیدوار و خلاق به آینده نگاه كنیم و برخورد خوبی با موقعیت های خلاق داشته باشیم. در حالی كه اگر به جای ترسیدن از آینده به آن فكر كرده و بتوانیم از مهارت های خود برای كنترل آن استفاده كنیم، نه تنها نگران از دست دادن انرژی ها نخواهیم بود بلكه برخوردی راحت با آینده و حال حاضر خواهیم داشت.
   
    وقتی ما از یادگیری لذت نبریم، یادگیری عمیق و پایدار را تجربه نمی كنیم و اگر بخواهیم این دانش را به فهم كاربرد، تجزیه و تحلیل و تركیب كه عالی ترین سطح خلاقیت در یادگیری است تبدیل كنیم خیلی مشكل خواهیم داشت. در یادگیری غیرلذت بخش رفتارهایی مانند كنجكاوی، پرسشگری، تفكر نقاد، تفكر خلاق و جست وجوگری ذهنی كم می شود پس باید با دقت، حوصله، تمركز حواس، مهارت خوب گوش دادن، خوب نگاه كردن، شیرین صحبت كردن، استفاده از نمایش در روش تدریس و بهره برداری از الگوی یادگیری مشاركتی، میزان لذت یادگیری در كلاس را افزایش دهیم تا زمینه های خلاقیت در كلاس درس ما فراهم شود.
   
    نبود برنامه ریزی باعث می شود ساعت های زندگی خود را بدون كاربرد مثبت و موثر از دست بدهیم. همین امر می تواند كل برنامه ها و فعالیت های هوشی و ذهنی ما را مختل كند. معلمان ابتدایی همیشه از شاگردان خود می خواهند برنامه داشته باشند، ولی اگر خودشان برنامه یی نداشته باشند نمی توانند به اهداف موردنظرشان در مدرسه، جامعه و خانواده برسند.
   
    برای خلاقیت به دو نیمكره مغز نیاز داریم. افرادی كه بیشتر از یك نیمكره استفاده می كنند مانع پرورش تمام استعداد خلاق خود در دو نیمكره هستند. به همین دلیل بهتر است فعالیت دو نیمكره مغز را تقویت كنیم و باعث خلاقیت شویم.
   
    یادگیری از طریق دو نیمكره، لذتبخش تر است. گرچه عملكرد نیمكره چپ براساس الگوهای نظم دادن، از هوش منطقی ریاضی استفاده می كند ولی با نظم دادن به فرآیند سخن گویی، هوش لفظی - زبانی را هدایت می كند. نیمكره راست با درك تناسب ها و فضا، از هوش تجسمی - فضایی استفاده می كند یا در ارتباطات و معنی یابی به هوش درون فردی و برون فردی كمك می كند و با هماهنگی و تعادل بخشی به تحریكات بدن باعث توسعه هوش بدن - حركتی می شود و در كنترل احساسات به هوش درون فردی یاری می رساند.
   
    به همین علت لازم است ما كاركردهای دو نیمكره مغز را خوب بشناسیم و با یادگیری موسیقی، منطق و ریاضی، استدلال، هماهنگی و نظم خلاقیت خودمان را افزایش دهیم.
   
    یكی دیگر از موانع خلاقیت مقایسه خودمان با دیگران است در حالی كه این مقایسه كردن نه تنها انرژی های روانی ما را هدر می دهد، بلكه سطح انگیزش و تلاش ما را كاهش می دهد. برای رفع این مانع می توانیم سعی كنیم خود را با خودمان مقایسه كنیم تا بیشتر از اینكه با دیگران مشغول باشیم به خود فكر كنیم و باعث رشد و شكوفایی استعداد خلاقیت خود شویم. انسان وقتی یاد می گیرد از مقایسه خودش با خودش لذت ببرد دیگر احساس منفی، حقارت، حسادت، نفرت و رقابت نادرست در وجودش شكل نمی گیرد. در این صورت به رشد و تعالی می رسد.
   
    بسیاری از معلمان ابتدایی، خلاقیت را بسیار دشوار می پندارند و تصور می كنند آنها نمی توانند فردی خلاق، مبتكر و آفریننده باشند. ولی در بررسی نتایج عملكرد آنها تغییرات زیادی در سازماندهی ذهنی و ادراكی آنها نسبت به این موضوع ایجاد شده است. تا زمانی كه یك معلم، یادگیری خلاقیت و رفتار خلاق را بسیار دشوار و دست نیافتنی می پندارد، برای به دست آوردن آن تلاش نمی كند در حالی كه وقتی پی ببرد مانند همه انسان های دنیا استعداد خلاقیت دارد راحت تر به خلاقیت می پردازد.
   
نبود اعتمادبه نفس   
    معلمی كه نسبت به خودش، كارش، بودنش و تصویر ذهنی خودش احساس خوبی ندارد، به تدریج اعتماد به نفس خود را از دست می دهد. اگر باور كنیم قادریم خلاق عمل كنیم، اعتماد به نفس، حس پرجاذبه و دلنشینی برای ما به وجود می آورد. احساس ما را قوی تر می كند و بر رفتار آموزشی ما در كلاس درس موثر است. معلم با اعتمادبه نفس بهتر می تواند اعتماد شاگردان خود را به دست بیاورد و تاثیر آموزشی او چند برابر معلمی است كه با صدای ضعیف و با احساس خودكم بینی و سردی عاطفی رفتار می كند. معلم با اعتماد به نفس بیشتر به اهداف آموزشی خود دست پیدا می كند و شاگردان را طوری تربیت می كند كه بتوانند مسائل شان را خودشان حل كنند، نه اینكه مسائل بیشتری را برای خانواده و مدرسه ایجاد كنند.
   
    منبع
۱. موانع خلاقیت و روش های برطرف كردن آن، دكتر عبدالرضا كردی، نشر مطالعات خانواده

Submitted by Anonymous (تایید نشده) on س., 05/21/2013 - 09:13