پردازش ذهنی در کودکان تک زبانه و دو زبانه -بخش دوم
دربارهی تأثیر دوزبانگی در عملکردهای ذهنی و خصوصا هوش، به دو دیدگاه متقابل میتوان اشاره کرد: دیدگاه مبتنی از دوزبانگی افزایشی و دیدگاه مبتنی بر دوزیانگی کاهشی.
پژوهش حاضر کودکان تک زبانه و دو زبانه را از نظر فرایندهای ذهنی، به ویژه هوش، مقایسه میکند. این پژوهش مبنای «فرضیهی صفر» است که نبود تفاوت معنادار را در عملکرد ذهنی کودکان دوزبانه و کودکان تک زبانه مطرح میکند. به منظور تأیید یا رد فرضیهی کنونی، ۲۵ کودک دبستانی در محدودهی سنی هشت تا ده سال به آزمون وکسلر پاسخ دادند که به همین منظور طراحی شده است.
جهت مقایسهی عملکرد دو گروه در این بررسی، آزمون تی از دو نمونهی مستقل گرفته شد که حاکی از نبود تفاوت معنادار بین دو گروه بود. با توجه به نتایج این بررسی، به نظر میرسد که افراد تکزیانه و دوزبانه از نظر عملکرد ذهنی و بهویژه هوش تفاوت معناداری نداشته باشند.
قبل از خواندن این مطلب پردازش ذهنی در کودکان دوزبانه و کودکان تک زبانه - بخش نخست را مطالعه کنید.
در مورد رشد ذهنی، نوع دوزبانگی بسته به محیط فرهنگی و اجتماعی و به ویژه بسته به جایگاه نسبی دو زبان در دو جامعه فرق میکند. از این نظر دو نوع دوزبانگی متبادر است:
دوزبانگی کاهشی و دوزبانگی افزایشی
۲. ساختار عصبی افراد دوزبانه
۱.۲ برتری جانبی نیمکرههای مغز ་ (lateralization)
دربارهی برتری نیمکرههای مغز (hemispheric dominance) در برخی فعالیتها، اغلب پژوهشگران پذیرفتهاند که نیمکره چپ مغز در اکثر کودکان تک زبانه نیمکرهی غالب در زبان آموزی است. یافتههای زیر مؤید آن است که یکی از نیمکرههای مغز به پردازش دادههای زبانی میپردازد که اصطلاحاً به این پدیده برتری جانبی زبان میگویند (language lateralization). پردازش زبانی عمدتا به نیمکرهی چپ واگذار میشود.
در کودکان دوزبانه، سه فرضیه در باب دو نیم کرهای بودن مغز ارائه شده است. طبق اولین فرضیه در افراد دوزبانه نیمکرهی راست غالب است. طبق فرضیهی دوم در اساسی است که هر نیمکره به پردازش یک زبان اختصاص دارد.
۲. ۲ ساختار زبانی
بعد مهم دیگری که باید مدنظر داشت چگونگی ذخیره، سازماندهی، و بازیابی زبانها در افراد دوزبانه در حین تولید و درک زبانهاست. پارادیس به چند ساختار در سطح عصسب شناختی زبان اشاره کرده است:
- ساختار گسترده (extended system)؛
- ساختار دوتایی (dual system)؛
- ساختار سهگانه (tripartite system).
- زیرساختارها (گروهها) (Subsystems)
به گفتهی پارادیسی «هر سه ساختار هماهنگ، مرکب، و مغلوب (subordinate) را میتوان بر هریک از فرضیههای سیستمهای مغزی منطبق دانست» پارادیس برای دو جهتگیری تفاوت قائل میشود؛ جهتگیری اول دربارهی فرضیهی ساختار گسترده است. بر طبق این فرضیه یک گنجینهی بزرگ زبانی وجود دارد که حاوی عناصری برای هر دو زبان است.
اصوات زبان دوم نظیر واج گونهها (allophones) یا نتیجهی شکلهای متفاوت واجها هستند و یا شکلهای مختلف واجهاییاند که قبلاً در سیستم زبان اول فرا گرفته شدهاند. بدین ترتیب زیربنای ساختار هر دو آن از یک سازو کار پیروی میکند. این واقعیت که افراد دوزبانه میتوانند یک زبان را با لهجهی زبان دیگر صحبت کنند و این که افراد دچار ضایعات مغزی مربوط به بخش تکلم از نقایصی در هر دو زبان رنج میبرند گواهی بر این دیدگاه است.
دیدگاه مقابل نیز فرضیهی ساختار دوتایی نامیده میشود. این دیدگاه ادعا میکند که شبکه هایی از ارتباطات عصبی وجود دارد که بنیان هر سطح از زبان را شکل میدهند (سطوح آواشناختی، واژگانی، دستوری، و غیره) هر دو سیستم زبانی با این که در یک بخش مشترک ذخیره شدهاند بازنمودهای متفاوتی دارند. این امر بیانگر وجود بیش از یک سطح مستقل زبانی است.
۳. پردازش شناختی افراد دوزبانه
۳. ۱ فرضیهی تک ساختاری
بحث اصلی در تحقیقات روان شناختی زبان در افراد دوزبانه این است که آیا برای هر زبان سازوکار مستقلی وجود دارد یا این که سازوکار مشترکی برای همهی زبانها وجود دارد. فرضیهی تک ساختاری (Single Switch hypothesis) بیان میکند که دو ساختار روان شناختی- زبانی برای هر زبان وجود دارد و درجاتی از استقلال بین دو دسته پردازندهی اطلاعات خاص زبان وجود دارد.
طبق این فرضیه عملکرد فرد دوزبانه میتواند به زبان دیگر انتقال یابد، بدین معنا که وقتی یکی از ساختارهای زبانی در حال کار است ساختار دیگر به صورت خودکار از کار بازداشته میشود.
۳. ۲ مدل دو انتخابی (two switch model)
الف) مدل انتخابی دروندادی (input switch model): مکنامارا، جای رد کردن فرضیهی تک انتخابی، مدل دو انتخابی را مطرح کرد. او بر آن است که برای هر زبان یک انتخاب وجود دارد که تحت کنترل محیط است و در کنار آن، اندکی استقلال برای دو پردازشگر اطلاعات خاصی زبانی وجود دارد. این سازوکار فرصتی را برای فرد دوزبانه فراهم میاورد که همزمان با رمزگردانی (decodine) یک زبان، زبان دیگری را رمزگشایی کند. مکنامارا دریافته بود که افراد دوزبانه در خواندن متونی که ترکیبی از دو زباناند نیازمند فرصتی بودند تا زبان خود را از یک زبان به زبان دیگر تغییر دهند.
ب) مدل انتخابی برون دادی (output Switch model): طبق این مدل شخصی تصمیم میگیرد که به کدام زبان صحبت کند و طبق این تصمیم زبان را عوض میکند. همرز و بلانک در کتاب خود به همرز و لمبرت اشاره میکنند که ابراز داشتند هر گاه افراد دوزبانه با شکل نوشتاری واژهای برخورد میکردند که جزیی از هر دو زبان بودند اما معانی متفاوتی در آن زبانها داشتند. با آنها همچون واژههای هم شکل برخورد میکردند. این پدیده وجود انتخاب درون دادی را نفی میکند.
این پدیده همچنین نشان دهندهی وجود درجاتی از استقلال در سازوکارهای رمزگذاری و رمزگردانی است، اما نمیتواند وجود سازوکار انتخابی را در رمزگردانی در سطح معنی شناختی اثبات کند. رومین حتی به طریقی مدل انتخابی را نیز رد میکند. وی میگوید زمانی که فرد دوزبانه تحت کنترل نیست مثلاً، در موقع شمارش کردن، ناسزا گفتن، و غیره ممکن است ناخودآگاه از زبان دیگر خود استفاده کند.
ادامه دارد ...
پردازش ذهنی در کودکان دو زبانه و کودکان تک زبانه - بخش نخست
پردازش ذهنی در کودکان دوزبانه و کودکان تک زبانه -بخش سوم
پردازش ذهنی در کودکان دوزبانه و کودکان تکزبانه - بخش پایانی