آموزش علوم به کودکان و تأثیر آن بر خلاقیت

خلاقیت می‌تواند در همه انواع فعالیت‌های بشری از آشپزی گرفته تا علوم اتفاق بیفتد که لازمه آن ابتکار، حس کنجکاوی، خطر کردن و تفکر است. هنر می‌تواند یک نقش قوی در پیشرفت خلاقیت در بچه‌ها داشته باشد.امروزه روانشناسان بر این عقیده‌اند که در رشد و یادگیری انسان مراحل زمانی حساسی وجود دارد به طوری که تمرین و آموزش باید در یک زمان معین و مشخص صورت گیرد. با توجه به اینکه ۸۰ درصد شخصیت کودک در ۶ سال حیات اولیه او شکل می‌گیرد اهمیت آموزش و پرورش پیش دبستانی آشکار می‌شود. در این دوره کودک برای اولین بار به طور وسیع از تحرک و استقلال خویش بهره می‌گیرد و نقش نهاد خارج از محیط خانواده در رشد و پرورش و یادگیری کودک اهمیت می‌یابد.

برای رشد و شکوفایی استعدادهای این نونهالان فعالیت‌های آموزش و پرورش پیش از دبستان باید بر برنامه‌ای استوار باشد که محیطی مناسب برای رشد هوشی، کلامی، اجتماعی، عاطفی و جسمی کودک فراهم آورد و توانایی حل مسائل خلاق را در کودکان تقویت کند. نظام آموزش و پرورش، به ویژه آموزش پیش از دبستان، در پرورش نیروی انسانی خلاق، جایگاه خاصی دارد. 

برای ایجاد خلاقیت در کودکان باید این سؤال را از خود پرسید که آیا می‌توان خلاقیت را در کودکان پرورش داد؟ 

خلاقیت یکی از شگفت انگیزترین ویژگیهایی است که ما به عنوان یک شخصیت انسانی آن را تعریف می‌کنیم. این ویژگی، نه تنها برای افراد با استعداد قابل دسترس است بلکه برای همه افراد می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. یک عمل خلاق، اگر چه ممکن است منحصر به فرد نباشد ولی برای شخصی که می‌خواهد انجام دهد، تازه و نو می‌باشد. در حقیقت ابتکار شخصی، شکلی از خلاقیت است که باعث لذت بردن فرد از ارائهٔ یک ایده نو و ساختن چیزهای جدید می‌شود.

خلاقیت می‌تواند در همه انواع فعالیت‌های بشری از آشپزی گرفته تا علوم اتفاق بیفتد که لازمه آن ابتکار، حس کنجکاوی، خطر کردن و تفکر است. هنر می‌تواند یک نقش قوی در پیشرفت خلاقیت در بچه‌ها داشته باشد.  بچه‌ها می‌توانند از طریق هنر، فرصت‌هایی را برای پیشرفت، جستجو و اکتشاف در آزمایش، سؤال پرسیدن و تمرین انواع مختلف ارتباط، بین جنبه‌های گوناگون از رفتار خلاق را به دست آورند.

به نظر شما فرزند باهوشتان قطعاً خلاق است؟ این مهم است که ما بین سه ویژگی هوش، خلاقیت و درجات علمی تمایز قائل شویم. درواقع هوش، توانایی در یادگیری و فکر کردن است. خلاقیت، توانایی معرفی کارهای جدید یا دانش جدید است و درجات علمی هر آن چیزی است که شخص در طول سال‌ها در کلاسهای درس و گذراندن دروس دانشگاهی کسب می‌کند، امتحان می‌دهد و نمرات لازم را به دست می‌آورد. در مقایسه این ویژگی‌ها، بیشتر افرادی که خلاق‌اند با هوش هم هستند. دانش آموزانی که هم باهوش‌اند و هم خلاق، در مدرسه در حد وسط قرار می‌گیرند. 

یافته‌های تحقیقی نشان داده است بچه‌هایی که در کودکستان تجربه‌های علمی بدست آورده‌اند، در کلاس اول سریع تر از بچه‌هایی که فاقد این فرصت‌های علمی بوده‌اند، در فراگیری خواندن پیشرفت می‌کنند. علوم را می‌توان در سالهای اولیه و دوران ابتدایی به کودکان آموزش داد. مطالب علمی و موضوعات علوم را می‌توان به طریقی بازسازی و دوباره سازی کرد که حتی کودکان در کودکستان‌ها، بتوانند با مفاهیم علمی و به صورتی ساده آشنا شوند. در این مورد، گنجاندن علوم در برنامه درسی اولیه، ضروری به نظر می‌رسد. بهترین طریق کمک به بچه‌ها، برای آنکه جهانی را که در اختیار دارند بشناسند، این است که موادی را در دسترسشان قرار دهیم تا از طریق بکار بستن، تجربه کردن و استدلال، درباره آن‌ها اطلاعاتی کشف کنند. این امر به بچه‌ها کمک می‌کند تا خلاقانه بیندیشند. 

در حقیقت یک آموزش خوب علوم، برای هر کودکی مهم است. به این خاطر که علوم در همه جا هست و درک اینکه بخشی از زندگی روزمره ما است، می‌تواند کودکان را به موفقیت‌های بزرگی در زندگی برساند. امروزه مفهوم اینکه علوم تنها برای دانشمندان و مهندسان لازم است منسوخ شده است. یک آموزش خوب علوم برای کودکان در همه پیش زمینه‌ها، استعدادها، علایق و توانایی‌ها ضروری است. همه کودکان نیاز دارند دانش و مهارت‌هایی را که ما تحت عنوان سواد علمی می‌شناسیم، به دست آورند. علوم به کودکان کمک می‌کند که چطور یاد بگیرند، مشاهده کنند، اطلاعات را جمع‌آوری کنند، نتایج را تفسیر کنند و تفکرشان را درباره ایده‌ها و اتفاقاتی که آن‌ها در زندگیشان با آن روبرو می‌شوند، بازگو نمایند.

والدین عناصر اصلی آموزش به بچه‌ها هستند. بنابراین آن‌ها نیاز دارند که از نظر اطلاعات به روز باشند. برخی از این اطلاعات مهم روزانه شامل آگاهی از اهداف یادگیری، موضوعات نشریات، آزمونهای استاندارد و … می‌باشد که روی آموزش بچه‌ها موثرند. در حقیقت بهترین شکل آموزش علوم در بچه‌ها می‌تواند منجر به نتایج مطلوب برای جامعه شود. آموزش خوب علوم به دانش آموزان کمک می‌کند تا میزان درک و فهمشان را گسترش دهند و آن‌ها را به همکاری اندیشمندانه با شهروندان، تشویق و ترغیب نماید. علوم به کودکان کمک می‌کند تا بتوانند بهتردرک کنند و قدرت مشاهده و حل مساله را در آن‌ها افزایش می‌دهد. 

وقتی بچه‌ها درباره دنیای پیرامونشان کشف می‌کنند و یاد می‌گیرند، در حقیقت آن‌ها درک بهتری را از وابستگی زندگی خود با محیط به دست می‌آورند؛ علوم، قدرت تفکر انتقادی را در بچه‌ها بالا می‌برد. کودک با سؤال پرسیدن در مورد اشیا و توجه به دیدگاه‌های جدید، مانند یک دانشمند کوچک است که می‌تواند مهارت‌های تفکری مستقل را به دست آورد و تبدیل به مصرف کننده ای دانا، عاقل و شهروندی که می‌تواند تصمیم‌های آگاهانه بگیرد، نماید؛ علوم مهارت‌های ارتباطی قوی را ترقی می‌دهد و در مورد همکاری‌ها و مدیریت‌های ناسازگار درس می‌دهد. این قابلیت‌های همکاری می‌تواند خلاقیت را پرورش دهد و بچه‌ها را با جزئیات نقطه نظرهای متضاد، کارهای مستقل و گروهی آشنا سازد؛ علوم، مهارت‌های تحقیق را درس می‌دهد.

از طریق علوم بچه‌ها درباره فرضیه دادن، جمع آوری اطلاعات، امتحان فرضیه، نوشتن یک تحقیق اولیه، جستجو برای نمونه، صحبت کردن با دیگران در مورد یافته‌هایشان، نوشتن مقاله و ارائه آن‌ها یاد می‌گیرند.این مهارت‌ها برای موفق شدن در مدرسه و محیط کار ضروری هستند. علوم، همهٔ پیرامون کودکان است.حیات خلوت، آشپزخانه و همه جای خانه او، می‌تواند آزمایشگاهی طبیعی برای کودکان باشد. بچه‌ها کنجکاوند و با کشفیات علوم می‌توانند سرگرم شوند، در حالیکه در مورد خودشان و دنیای پیرامونشان درس‌های بزرگی می‌گیرند.

 برای انجام فعالیت‌های علوم دو نکته را باید در نظر بگیرید: آموزش و ایمنی.

در کنار سرگرم کننده و جالب بودن آزمایش‌های علمی، بایستی آن‌ها بر اساس استانداردهای آموزشی قوی و دانش و مهارت‌هایی که مطابق با سن کودک است، آماده شوند. فعالیت‌های طراحی شده باید دارای اهداف یادگیری واضح و روشن برای همه کودکان باشند و مجالی را برای تفکر برای کودکان فراهم آورند. ضمناً بایستی به این نکته توجه داشت که حتی برخی فعالیت‌های ساده ممکن است مضر و خطرناک باشند. 

Submitted by Anonymous (تایید نشده) on د., 05/09/2016 - 09:01