درآمدی بر روان شناسی بازی

کودکان جهان، اهل هرکجا و از هر ملت و مذهبی و هر قوم قبیله‏ای که‏ باشند، به بازی نیاز دارند و بازی‏ می‏کنند. فراموش نکنیم که بزرگسالان‏ هم گهگاه، و از سر تفنن، چنین نیازی‏ را حس می‏کنند. اصلا چرا دور برویم؟ جانور هم به بازی نیاز دارد. پس‏ می‏گوییم آدمیان، در هر سن و سالی که‏ باشند، بازی می‏کنند. هرکس قسمتی‏ از وقت شبانه‏روزی خود را صرف بازی‏ و تماشا می‏کند تا دمی از رنج جهان‏ بیاساید و دنیای جدی را فراموش کند. 

اما دنیای جدّی کودک همان‏ دنیای بازی است. کودک با بازی‏ بزرگ می‏شود، تحوّل می‏یابد و به جانب کمال می‏رود؛ کمال‏ جسمی، کمال عقلی و کمال‏ احساسی. ممکن است این‏ تغییرات و این تکامل از چشم‏ پدر و مادر و نزدیکان کودک‏ دور بماند. امّا از دید روان‏شناسان و محققان، به ویژه آنان که برای معرفت‏ روح و روان کودک درکوشش‏اند، دور نمی‏ماند.

روان‏شناسان، به سائقه ذوقی که دارند، گام‏به‏گام با تحوّل و دگرگونی و تکامل‏ کودک پیش می‏روند و هر نکته و دقیقه‏ای که می‏یابند، به بحث و تحقیق‏ می‏کشند و نظریه‏ها ابراز می‏کنند و از آنها به سود کودک نتیجه می‏گیرند تا مبادا کودک در خطر افتد. به خاطر داشته باشیم که تربیت حسی‏ عبارت از آماده ساختن حواس برای رشد و تکامل نیروی آنها در آدمی یا واداشتن‏ حواس به درک مجردات نیست؛ بلکه‏ غرض از تربیت حس این است که این‏ نیروی پنجگانه در وجود آدمی، که‏ وسیلهء ارتباط میان ذهن و جهان خارج‏ است، وظیفهء خود را خوب انجام دهد. 

می‏دانیم که تربیت از کودکی آغاز می‏شود و این نکته‏ای نیست که امروز یا دیروز بدان پی‏برده باشند. تا آنجا که سند تاریخی در دست داریم؛ آدمیان بر این‏ باور بوده‏اند که تربیت از تولد آغاز می‏شود. اساس تربیت کودک بر این‏ است که بتواند تا آنجا که ممکن است، از حواس خود بهره بگیرد. نیازهای جسمانی کودک در اثر در هم‏ریختن تعادل سلولی او پدیدار می‏گردد و وی را به فعالیت و بازیافتن‏ تعادل وامی‏دارد. بنابراین، نیازهای کودک‏ انگیزه‏ای برای فعال شدن‏ و بازگرداندن تعادل‏ جسمانی به اوست.

مطابق با تحقیقاتی که در این زمینه شده است، نیازهای کودکان در دوره‏های رشد تحول‏ می‏یابد و این تحول با زمان و مکانی که کودک‏ در آن می‏زید، متناسب‏ است. نیاز به تغذیه، نیاز به محبت، نیاز به‏ احترام، نیاز به سلامت و نیاز به امنیت، از جمله‏ نیازهایی است که آدمی با آنها همراه‏ است. مراجعه به آثار تحقیقی «آبراهام، مزلو» ما را از طبقه‏بندی نیازهای بنیادی‏ و نیازهای کودکان آگاه می‏کند.

با آن که بازی جزو نیازهای آدمی و مبنای رشد و تکامل جسمی و ذهنی‏ است، بدان سهل‏انگارانه نگریسته‏اند و به مفهوم واقعی آن پی نبرده‏اند. امّا واقعا بازی چیست؟ بازی عبارت است از نوعی فعالیت بدنی یا ذهنی که تنها به‏ منظور سرگرمی، تفریح، لذت‏بردن و تخلیه انرژی زاید بدن بدان می‏پردازند و به حقیقت، فعالیتی است که در ساعات‏ فراغت و برای تفنن و دور شدن از کار روزانه، بی‏توجه به نتیجه نهایی آن‏ صورت می‏پذیرد.

طبعا، شخص فعالیتی را بدین منظور انتخاب می‏کند که دوست‏ دارد.1 در نزد کودکان، تقلید از کارهای‏ بزرگ‏ترها نوعی بازی است. هر آدمی، چه کودک و چه بزرگسال، با میل‏ و رغبت به این نوع فعالیت‏ها دست‏ می‏زند و هیچ نیروی خارجی، که در آن‏ عامل جبر وجود داشته باشد، در این کار دخالت ندارد.

بنابر نظر پاره‏ای از محققان، هر نوع‏ فعالیتی که عامل شادی، سرگرمی و تفریح نباشد و هدفی را دنبال کند، بازی‏ نیست و باید آن را کار نامید.

«پاتریک» در تعریف بازی می‏گوید:

«بازی عبارت است از مجموعهء فعالیت‏های آزاد و دلخواه که صرفا با اراده و میل خود شخص صورت‏ می‏گیرد و پرداختن به آن و ادامه دادن آن‏ به دلیل فشار و جبر هیچ‏یک از عوامل‏ درونی و بیرونی نیست».

ملاحظه می‏شود که پاتریک میان‏ کار، که فعالیتی با هدف و تابع مقاصد خارجی است و ضرورتا با کوشش‏های‏ عضلانی نیز همراه است و بازی، به نظر او تابع هیچ منظوری نیست، خطی دقیق‏ کشیده و آنها را از هم جدا کرده است.

نویسنده: هایده موثقی

مقاله کامل را از بخش پیوست دریافت کنید.

Submitted by Anonymous (تایید نشده) on ی., 08/11/2013 - 15:02