فرهنگ خواندن و نوشتن در کلاس علوم

اغلب دانش آموزان برای خواندن و نوشتن مطالب علمی با مشکل مواجه می‌شوند. بخشی از این مشکل به تفکر رایجی برمی گردد که خواندن و نوشتن را مختص درس زبان آموزی می‌داند. با گردآوری مجموعه ای از کتاب‌های مرتبط با علوم در کتابخانه کلاس و ترغیب دانش آموزان به مطالعه آن‌ها، می‌توان مهارت‌های خواندن را در آنان تقویت کرد. به علاوه، می‌توان درس را با خواندن مطلبی از یک کتاب آغاز کرد که با موضوع درس، ارتباط مستقیمی دارد. برای بهبود مهارت‌های نوشتاری می‌توان از شیوه «گوش کردن، توقف کردن، نوشتن» بهره گرفت. در این شیوه، معلم سخنان خود را به بخشهای سه دقیقه ای تقسیم می‌کند و بین آن‌ها، دانش آموزان دو دقیقه برای نوشتن نکات مهم سخنان او وقت دارند. به علاوه، می‌توان بخشی از یک فیلم علمی را برای دانش آموزان نمایش داد و از آنان خواست مفاهیم اصلی آن را یادداشت کنند. گردانندگان مدرسه با اختصاص دادن زمان خاصی در طول هفته برای مطالعه همگانی، می‌توانند به ایجاد فرهنگ خواندن و نوشتن در مدرسه کمک و دانش آموزانی تربیت کنند که در تمام طول زندگی مطالعه کنند. در این دوره، هر کس (دانش آموزان، معلمان، مدیران و خدمت گزاران مدرسه) کتاب‌های مورد علاقه خود را مطالعه می‌کنند. بزرگان مدرسه با در میان گذاشتن تجربیات مطالعاتی خود با نوجوانان، از روابطی که با آن برقرار می‌کنند، لذت می‌برند. به این تربیت، دانش آموزان طی دوره سرنوشت ساز نوجوانی، پیوندهای محکمی با بزرگسالان برقرار می‌کنند.
 
بــــرای خواندن وقت بگذارید و لذت ببرید

وقتی به کلاس علوم پا می‌گذارید، مجذوب فرهنگ خواندن و نوشتنی می‌شوید که بر آن حکم فرم است. هری پاتر از درون پوستری به شما می‌نگرد که روی آن نوشته است: «امکان دارد خواندن در هر جایی با شما سخن بگوید». روی تابلویی با زمینه مشکی، که در معرض دید همه است، با رنگ زرد نوشته‌اند: هنگام مطالعه کتاب علوم، از طرح SQ3R کمک بگیرید. (اختصار واژه‌های بررسی کردن: Survey، پرسیدن: Question، خواندن: Read، از حفظ خواندن: Recit و مرور کردن: Review). مجلات روی میزها و لب پنجره‌ها، نظرها را به خوب جلب می‌کنند. روی جا کتابی مملو از کتاب، علامت «ایست» نصب شده که به معنی: «ایست: برای خواندن وقت بگذارید و لذت ببرید» است. پایگاه اینترنتی «کنجکاوان فیلادلفیا» مورد توجه همه است و به ندرت برای مدت طولانی بسته می‌شود. دانش آموزان برای پیدا کردن رویدادهای علمی یا حداقل برای آگاهی از آخرین اخبار ورزشی، تهیه تصاویرکارتونی یا طالبع بینی، به آن مراجعه می‌کنند.
 
امروز «مایک» و «پابلو» کار تهیه پوستری را به پایان رسانده‌اند که حاوی تصاویر مجلات و مهم‌ترین عناوین روزنامه‌هایی است که از میان اخبار مرتبط با علوم تهیه کرده‌اند. این پوستر در کنار پوسترهای دیگری قرار می‌گیرد که به همین نحو تهیه شده و روی دیوار نصب شده‌اند تا به دانش آموزان یادآوری شود علم نه تنها در مدرسه، بلکه در جهان واقعی نیز وجود دارد. وقتی «جیک» متوجه می‌شود که معلمش صبح زود منزل را ترک کرده است، به او می‌گوید: «امروز در اخبار صبحگاهی شنیدم که مراکز کنترل بیماری اعلام کرده‌اند ما به اندازه کافی واکسن آبله نداریم.» بی آنکه معلم آنان را ترغیب کند، جیک روزنامه را برمی دارد تا مطلبی مرتبط با این موضوع پیدا کند و «استیو» به سوی رایانه می‌رود و روی «موتور کاوش» کلیک می‌کند تا اطلاعات بیش تری در این زمینه به دست آورد. «جین» کتابی را که از کتاب خانه کلاس علوم امانت گرفته است، باز می‌گرداند و در حین این که نام خود را در فهرست امانت گیرندگان خط می زند، به «استیسی» می‌گوید که «کتاب فوق العاده ای بود». استیسی کتاب را برمی دارد و نام خود را در فهرست یادداشت می‌کند. «گیشا» پیش نویس نامه ای را به معلمش نشان می‌دهد که در آن، راجع به نحوه بازیافت مواد، اطلاعات بیشتری درخواست کرده است. معلم نامه او را تأیید می‌کند تا روی کاغذ آرم دار مدرسه حروف چینی شود. دانش آموزان دور «تیمی» حلقه زده‌اند. او مجله ای همراه آورده که حاوی کاریکاتورهای بامزه ای از اختراعات تخیلی کاریکاتوریست مشهوری است. همه این وقایع پیش از به صدا درآمدن زنگ کلاس رخ می‌دهد.
 
معلــــم علـــوم به خواندن و نوشتن اهمیت می‌دهد

رغبت دانش آموزان به خواندن و نوشتن در این کلاس مشهود است؛ زیرا معلم کلاس علوم، خواننده و نویسنده مطالب علمی است و پیوسته با دانش آموزانش درباره خواندن و نوشتن صحبت می‌کند. او به آنان می‌آموزد که چگونه با متن‌های علمی برخورد کنند. او با «صدای بلند» راهبردهای خواندن و نوشتن در علوم را به آنان می‌آموزد؛ راهبردهایی که زمانی در این راه به خود او کمک کرده‌اند. او برای مجلات مطلب می‌نویسد و عقاید و اندیشه‌هایی را یادداشت می‌کند که به دانش آموزان کمک می‌کند در مورد مفاهیم علمی، که درباره آن‌ها فقط می‌خوانند یا می‌شنوند، دقیق‌تر فکر کنند. آنان راجع به این موضوع صحبت می‌کنند که چگونه یک روزنامه را تهیه می‌کند و چگونه روزنامه‌ها و پایگاه‌های اینترنتی اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار می‌دهند. 

او کتاب‌هایی را که برای لذت و تفریح مطالعه می‌کند، در اختیار دانش اموزان قرار می‌دهد و آنان را نیز تشویق کند که آن‌ها را مطالعه کنند و کتاب‌های خود را در اختیار معلمشان قرار دهند. او مجموعه ای از کتاب‌های علمی را گردآوری کرده است و دانش آموزان را به بررسی و خواندن آن‌ها ترغیب می‌کند. این معلم، آموزگار زبان یا نویسنده حرفه ای یا کتاب دار یک کتابخانه نیست. او آموزگار درس علوم است. وقتی ۲۸ سال پیش با درجه کارشناسی زیست شناسی فارغ التحصیل شد، با این تصور وارد کلاس شد که وظیفه او تدریس علوم است و هرگز تصور نمی‌کرد بخشی از کارش، کمک کردن به دانش آموزان بری انتقال مهارت‌های خواندن و نوشتن در درس علوم باشد. او در دوره راهنمایی تدریس می‌کند و خواندن و نوشتن مربوط به دوره ابتدایی است. اما وقتی از دانش آموزانش خواست به خواندن و نوشتن درباره علوم مشغول شوند، متوجه تپق زدن و دشواری این کار برای آنان شد. تا کنون هیچ کس با او در این باره سخن نگفته بود. معلم کلاس، با ناظر بخش خواندن و نوشتن تماس گرفت. 

او به پیدا کردن راه‌هایی علاقه مند بود که به دانش آموزان دوره راهنمایی و دبیرستان کمک کند راهبردهای آموزش خود را در موضوعات پر مطلب به وجود آورند. اکنون این معلم می‌گوید که آموزش علوم مسوولیت اولیه اوست؛ اما اهداف وسیع تر او فراسوی محتوای علمی است. او می‌خواهد از فرآیندهای یادگیری بهر گیرد و گذرگاهی برای خواندن و نوشتن ایجاد کند. با به صدار درآمدن زنگ آغاز کلاس، فعالیت‌های او نیز آغاز می‌شود. از کتابخانه کلاس علوم کتابی برمی دارد و می‌گوید: «به این مطلب گوش کنید. قورباغه بچه خور، تخم‌ها یا بچه قورباغه‌های تازه از تخم درآمده خود را می‌بلعد و به درون معده فرو می‌برد، وقتی آن‌ها به قورباغه‌های کوچکی تبدیل شدند، از طریق دهان مادر خود به بیرون راه می‌یابند. حالا این تصویر را ببینید! بچه قورباغه از دهان مادرش خارج می‌شود. مثل این که مادر، بچه خود را استفراغ می‌کند! نام این کتاب "شگفتی‌های قورباغه‌ها و وزغ‌ها" است و در کتاب خانه کلاس وجود دارد. اگر دوست دارید می‌توانید آن را ببینید.» «دامین» دست خود را به سوی کتاب دراز می‌کند و می‌گوید: «اول من آنرا امانت می‌گیرم!» معلم، اغلب اوقات کلاس را با معرفی یکی از کتاب‌هایی آغاز می‌کند که از کتاب فروشی، محل عرضه کتاب‌های دست دوم یا بازار کتاب تهیه کرده است.

 همه کتاب‌ها، به موضوعات علمی مربوط می‌شوند؛ اما کتاب درسی نیستند. او با چنان آب و تابی از کتاب‌ها سخن می‌گوید که گویی می‌خواهد آن‌ها را حراج کند! و به این شیوه، دانش آموزان را به «گردش مطالعه» دعوت می‌کند. در این زمان، لذت مطالعه اغلب بر جاذبه‌های نوجوانی چیره می‌شود. دانش آموزان دعوت او را می‌پذیرند و متوجه می‌شوند که امکان دارد خواندن مطالب علمی نوعی لذت و تفریح هم باشد. در پایان گردش، دامین تلاش می‌کند پیش از «لیز» و «چارمین» به کتاب شگفتی‌های قورباغه‌ها و وزغ‌ها دست پیدا کند. لیز و چارمین به دنبال کتاب‌هایی می‌روند که معلمشان هفته پیش آن‌ها را «حراج» کرده است.
 
دانش آموزان این معلم، با سرعت‌های متفاوتی کار می‌کنند. او با این نظریه مخالف است که پاداش کاری که به طور کامل انجام شده است، باید تکلیفی دیگر باشد. از این رو، هر روز برنامه مطالعه مستقلی را روی تخته می‌نویسد تا دانش آموزان بدانند که پس از انجام دادن کامل تکالیف خود، می‌توانند چه کاری انجام دهند. هنگام مطالعه مستقل، دانش آموزان می‌توانند هر چیزی را (حتی اگر به موضات علمی ارتباط نداشته باشد) مطالعه کنند. با وجود این، در اغلب موارد آنان به کتاب‌های علمی مورد علاقه خود روی می‌آورند که در کتاب خانه کلاس وجود دارد.
 
مدرسه، تحت استاندارها و آزمون‌های ایالتی فعالیت می‌کند. محققانی مانند «دوفی»، «کراشن» و «پیل گرین» نشان داده‌اند که لذت بردن دانش آموزان از مطالعه، مهارت‌های خواندن و فعالیت‌های آموزشی آنان را بهبود می‌بخشد. از این رو، این معلم می‌داند که برنامه مطالعه مستقل، نوعی اتلاف وقت نیست. اما در نهایت، او باید به دانش آموزان خود علوم بیاموزد. از این رو، به برنامه درسی علوم کاملاً توجه دارد. فرایندهای خواندن و نوشتن به پیاده کردن برنامه به او کمک می‌کنند. او اغلب درس را با خواندن مطلب و کتابی آغاز می‌کند که با موضوع درس ارتباط دارد. او با «جیم ترلئاس» هم عقیده است که می‌گوید: «به جای پیشنهاد برنامه‌های منسوخ شده، من می گویم برنامه باید غنی باشد و دانش آموزان را با داستان وارد زندگی کند.» از این رو، در درس بیماری‌ها، ماجرای کشف اتفاقی پنی سیلین به همت الکساندر فلمینگ را از روی کتاب" سرندیپیتی: کشفیات اتفاقی در علم" با صدای بلند می‌خواند. در حین خواندن «ملیسا» می‌گوید: «ادامه بدهید؛ در این جا کتاب دیگری وجود دارد که راجع به همین موضوع نوشته شده است.» پس از جست و جویی کوتاه کتاب را پیدا می‌کند؛ کتابی که در یکی از اوقات مطالعه مستقل آن را خوانده بود.
 
هدایت خواندن و نوشتن در کلاس علــــوم

دانش آموزان این کلاس، تنها به خواندن مطالب علمی علاقه مند نمی‌شوند؛ بلکه نحوه خواندن را نیز می‌آموزند. برای مثال، معلم پی از خواندن ماجرای کشف بیماری «لیم»، مقاله ای در اختیار دانش آموزان قرار می‌دهد که از یکی از مجلات علمی تهیه کرده است. برخی عقیده دارند که مشکل بودن خواندن اینگونه مطالب، مانع بهره گیری از چنین منابعی می‌شود؛ اما این معلم به طور منظم مطالب دست اول را از مجلات، روزنامه‌ها، خبرنامه‌ها و اینترنت تهیه می‌کند تا به تازه‌ترین مطالب علمی دست یابد او برای تعدیل مشکل بودن خواندن مقاله بیماری لیم، نخست به طور خلاصه توضیحاتی در مورد بیماری ارائه می‌دهد. سپس راهنمای حروف چینی شده ای را در اختیار دانش آموزان می‌گذارد که توجه آنان را به حقایق کلیدی، نظریات و الگوی سازمان بندی مطالب آن متن جلب می‌کند. راهنما، واکنش دانش آموزان را بر می‌انگیزد و جدولی در آن گنجانده شده است که آنان می‌توانند اطلاعاتی را که از مقاله کسب می‌کنند، در آن سازمان بندی کنند. معلم به دانش آموزان کمک می‌کنند به گنجینه ای از راهبردهایی دست پیدا کنند که به درس علوم و کتاب‌های درسی پرمطلب مربوط می‌شوند. کتاب‌هایی با عناوین «راهنمای خواندن» دانش آموزان را از نحوه سازمان بندی کتاب‌ها و نظرات کلیدی آگاه می‌کنند به دانش آموزان کمک می‌کند درباه «آنچه که می‌دانند»، «آنچه که می‌خواهند بدانند» و «آنچه که از کتاب‌ها و سخنرانی‌ها می‌آموزند»، بیندیشند.
 
طرح AFT (اختصار قوانین: Roles، حضار: Audiences، قالب‌ها: Formates و موضوعات: Topics) به آنان کمک می‌کند با در نظر گرفتن «قوانین گوناگون» برای «حضار گوناگون» در «قالب‌های گوناگون» و درباره «موضوعات گوناگون» که در کلاس مطالعه می‌کنند، نوشتن خود را قوت بخشند و روز به روز روشن تر و واضح تر بنویسند. معلم و ناظر خواندنی که با او همکاری دارد، راهبردی به نام «کادرهای متن» ابداع کرده‌اند که به دانش آموزان کمک می‌کند خواندن را شمرده تر انجام دهند و زمانی که درباره موضوعات ناآشنا متن‌های مشکلی می‌خوانند، میزان درک خود را از آن‌ها بررسی کنند. چارچوب‌های راهنمای خواندن، با بندها، نمودارها و عکس‌های یک صفحه خاص از یک متن هماهنگی دارند. هر چارچوب دو ستون دارد؛ دانش آموزان نکات مربوط به حقایق و نظریات مهم را در ستون اول یادداشت می‌کنند و در ستون دوم، واکنش‌ها و پرسش‌های خود را درباره متن می‌نویسند. آنان شیوه «گوش کردن، توقف کردن، نوشتن» را به وجود آورده‌اند؛ سخنان معلم به بخش‌های سه دقیقه ای تقسیم می‌شود و در میان آن‌ها، دانش آموزان دو دقیقه برای نوشتن وقت دارند. این فن به آنان کمک می‌کند که با دقت گوش کنند و خوب یادداشت بردارند. معلم برای تقویت آموختن، تکالیفی نیز ارائه می‌کند. برای مثال، او قطعه ای از فیلم "پارک ژوراسیک"را برای دانش آموزان نمایش می‌دهد و از آنان می‌خواهد واژه‌های مرتبط با DNA را که در فیلم آمده است، ذکر کنند. مغزها به کار می‌افتد و به سوی دانش سرعت می‌گیرد. دانش آموزان به خوبی از عهده این تمرین برمی آیند.
 
مســــوولیت پذیری اولیای مدرسه در قبال خواندن و نوشتن

مسوولان این مدرسه متعهد شده‌اند دانش آموزانی تربیت کنند که در تمام طول زندگی مطالعه کنند. هفته ای یک بار کل دانش آموزان وارد دوره ای از مطالعه خاموش می‌شوند که در آن هر کس (دانش آموزان، معلمان، مدیران و خدمت گزاران مدرسه) کتاب‌های مورد علاقه خود را مطالعه می‌کنند. سپس هر کسی واکنش خود را نسبت به آنچه که خوانده است، می‌نویسد. این نوشته‌ها گزارش کتاب‌ها هستند که با معرفی هر آن چه که باعث شگفتی و تعجب آنان شده یا آنان را به خنده واداشته است، انجام می‌شود. در میان گذاشتن این انعکاس‌ها بین بزرگسالان و نوجوانان، همان «گفتگوهای بزرگ» است که «آتول» راجع به آن‌ها کتاب نوشته است. اولیای مدرسه با در میان گذاشتن تجربیات خود در مورد خواندن با نوجوانان، از روابطی که با آنان برقرار می‌کنند، لذت می‌برند. موضوع مورد علاقه «ماریا» اژدها بود. او می‌دانست که آن‌ها چگونه تغذیه می‌کنند، چه نام‌هایی برای بچه‌هایشان برمی گزینند و چگونه خود را از مخمصه‌های سخت می‌رهانند. معلم تحت تأثیر قرار گرفت و گفت: «خوب که این طور!» از زمانی که باب گفت و گو باز شده بود، ماریا آن قدر با معلمش صمیمی شده بود که از او برای فراگیری علوم کمک می‌گرفت.
 
«کریستینا» کتاب"شش رنگین کمان" اثر «تام کلانسی» را خوانده بود و معلمش متوجه شد که این کتاب را چندین بار طی اوقات مطالعه خاموش دیده است. کریستینا هرگز نمی‌خواست بدون کتاب باشد. بنابراین، این کتاب را از این هفته تا آن هفته در کیف خود نگه می‌داشت. معلم وانمود کرد که از این کار او شوکه شده است:" چه طور می‌توانی نویسنده مورد علاقه مرا در کیف کهنه‌ات ترک کنی و فقط هفته ای یک بار آن را بخوانی؟ انتظار، تو را نمی‌کشد؟"«دبی» طی دوره مطالعه خاموش، مطالعه رمان‌های احساسی را آغاز کرد و هر زمان که زنگ به صدا درمی آمد و از پایان دوره مطالعه خبر می‌داد، ایرادهای خود را با معلمش در میان می‌گذاشت. یک روز، معلم متوجه مشاجره ای در بیرون کلاس شد.

 او به راهرو رفت و دبی و دختر دیگری را دید که یک دیگر را چنگ می‌زنند و جیغ می‌کشند. بهترین نگاه معلمانه اش را به آنان دوخت و گفت: «به اتاق خودتان بروید!» دبی به معلمش نگاه کرد، دعوا را کنار گذاشت و به سوی اتاق خودش رفت؛ اما دختر دیگر به اعتراضات خود ادامه داد، در اتاق دبی، سایر دانش آموزان او را مورد بازخواست قرار دادند که «چرا دعوا را متوقف کردی؟» دبی گفت: «خانم معلم، دوست من است. ما با همدیگر راجع به کتاب‌ها صحبت می‌کنیم.» نوجوانی، دوران طغیان احساسات است. طی این دوره سرنوشت ساز دانش اموزان باید فرصت داشته باشند که از طریق خواندن و نوشتن، با بزرگسالان پیوندهای محکمی برقرار کنند. معلم علوم امیدوار است دانش آموزانش تنها علوم را فرا نگیرند؛ بلکه مهارت‌ها و پاداش‌های خواندن و نوشتن را نیز کسب کنند و مطالعه در تمام طول زندگی آنان ادامه داشته باشد. بنیانگذاری جامعه ای از خوانندگان و نویسندگان کاری است که باید آغاز شود.

مترجم: حسن سالاری

Submitted by Anonymous (تایید نشده) on چ., 02/25/2015 - 12:57