نکاتی در مورد پرورش خلاقیت و ایده پردازی

همه کودکان در اطلاع از اینکه دنیا چگونه کار می‌کند خلاق هستند. اما در این میان به نظر می‌رسد بعضی از بچه‌ها از دیگران خلاق‌ترند.

بعضی از بچه‌ها خلاقیت را در زمینه‌های خاصی به نمایش می‌گذارند. معمولاً گفته می‌شود که این بچه‌ها در زمینه‌هایی به شدت خلاق هستند.

پرکینز به شش ویژگی خاص در اشخاص به شدت خلاق اشاره کرده است. با توجه به نظریه پرکینز کودکان خلاق مترصد زیبایی هستند. کودکان خلاق می‌توانند به راحتی مسائل را شناسایی کنند. آن‌ها مسائل را با انعطاف پذیری از میان برمی دارند.

اندیشمندان خلاق، عینی هستند. آن‌ها نه تنها کارشان را تحلیل می‌کنند، بلکه به انتقاد دیگران توجه دارند. کودک خلاق تن به قبول ریسک می‌دهد؛ از انگیزه فراوان برخوردارست و برای ارضاء نیازهای شخصی میل به خلاقیت دارد.

اغلب اوقات اگر کمی وقت و حوصله کنیم متوجه وجود خلاقیت در بچه‌ها می‌شویم.

بهترین زمان برای اطلاع از خلاقیت کودکان، تماشای آنها به هنگام بازی است. کودک را در حالی که آزادانه و فارغ البال با مواد و اسباب بازی‌هایش سرگرم بازی است تماشا کنید.

کودکان خلاق اغلب برای هر یک از وسایل بازی خود موارد استفاده متفاوتی پیدا می‌کنند و قبل از اینکه از وسیله‌ای به سراغ وسیله دیگر بروند از آن به انواع مختلف استفاده می‌نمایند.

کودک خلاق اغلب از منابع خود به انواع و اشکال مختلف و گاه حیرت انگیز استفاده می‌کند. ممکن است یک جعبه خالی برای کودک خلاق ارزشی به مراتب بیش از بهترین و پیچیده‌ترین اسباب بازی‌ها داشته باشد.

بزرگ‌ترها می‌توانند از کودک سؤال کنند و بعد به دقت و با حوصله به جواب‌هایش گوش بدهند.

کودکان خلاق اغلب با آب و تاب حرف می‌زنند. ذکر جزییات یک ماجرا و به تفضیل سخن گفتن می‌تواند نشانه قدرت خیال و تصور زیاد باشد.

بزرگ‌ترها باید به این مهم توجه داشته باشند که کودکان خلاق ممکن است رفتارهایی را به نمایش بگذارند که گاه چالش برانگیز هستند.

دقت و توجه شدید در گوش دادن، مشاهده کردن، یا انجام دادن کاری: نشنیدم مرا برای خوردن شام صدا بزنید.

شور و نشاط و مشغولیت‌های شدید جسمانی: دارم فکر می‌کنم نمی‌توانم قرار بگیرم.

استفاده از قیاس در صحبت: احساس می‌کنم یک پیله هستم که می‌خواهم به یک پروانه تبدیل شوم.

عادت به وارسی منابع مختل: مامان! من هم کتاب خواندم، هم تلویزیون تماشاکردم و هم از معلم سؤال کردم اما هنوز نمی‌دانم خدا کجا زندگی می‌کند.

نگاه کردن با دقت به اشیاء: اما این هزار پا که فقط نود و نه پا دارد.

اشتیاق صحبت کردن درباره کشفیات با دیگران: می‌دانی چه شد، حدس بزن .....

ادامه انجام برنامه بعد از تمام شدن وقت: مامان، حتی زنگ تفریح هم نقاشی کردم تا کارم تمام شود.

پی بردن به روابط در چیزهایی که به ظاهر با هم بی ارتباط‌اند: می‌دانی چیه، کلاه جدیدت شکل یک پروانه است.

فکرکردن به چیزی که مثلاً در یک برنامه تلویزیونی نشان داده‌اند: می‌دانید فردا می‌خواهم در باغچه دنبال طلا بگردم.

کنجکاوی زیاد برای سر درآوردن از امور: خواستم بدانم که حیاط از بالای پشت بام چگونه دیده می‌شود.

استفاده از اکتشاف یا یک تجربه: فکر کردم اگر آرد و آب را با هم ترکیب کنیم نان ساخته می‌شود، اما دیدم که یک تکه خمیر سفید شد.

بروز هیجان در صدا در اثر یک اکتشاف: با آب و آرد خمیر درست می‌کنند.

عادت به سؤال و آزمودن نتایج: می تونم با آب و صابون حباب درست کنم؟

صداقت و میل شدید به اطلاع یافتن از امور: مامان امیدوارم از این حرف ناراحت نشوید، اما فکر می‌کنم عمو نوروز وجود خارجی ندارد.

عمل مستقل: درباره مسابقات اتوموبیل رانی کتاب جالبی پیدا نکردم، خودم در این باره یک انشا ء می‌نویسم.

جسارت در گفتار: به نظر من بچه‌ها باید حق رأی داشته باشند.

دقت نظر: تا کارم را تمام نکنم نمی‌توانم با شما بازی کنم.

استفاده از نظریات و اشیاء برای دستیابی به یک هدف: قصد دارم با این نخ و این مداد یک دایره بکشم.

طرح سؤال: وقتی برف آب می‌شود رنگ سفید برف کجا می‌رود.

میل به اطلاع یابی و کشف احتمالات: فکر می‌کنم این لنگه کفش پاره به درد گلدان شدن می‌خورد.

یادگیری به ابتکار خود: دیروز به کتابخانه مدرسه رفتم و به همه کتاب‌هایی که درباره دایناسورها نوشته شده بود نگاه کردم.

طرح سؤالات عجیب: راستی اگر حیوانات آدم می‌شدند و آدم‌ها حیوان، چه اتفاقی می‌افتاد؟

Submitted by Anonymous (تایید نشده) on س., 08/27/2013 - 14:08