والدین کنترل‌گر چه نشانه‌هایی دارند؟

فرزندپروری کار ساده‌ای نیست و والدین روش‌های مختلفی برای این کار دارند. برخی از والدین ترجیح می‌دهند بیش از اندازه کارها و روابط فرزندشان را کنترل کنند. به این دسته از والدین، اقتدارگرا با رفتار «هلی‌کوپتری» می‌گویند. آن‌ها سعی می‌کنند مراقب تمام کارهای فرزندان‌شان باشند و این کار سبب ایجاد اختلالات در شخصیت فرزندان‌شان می‌شود.

11 نشانه‌ی اصلی والدین کنترل‌گر:

دخالت در همه‌ی جنبه‌های زندگی کودک

یکی از نشانه‌های آشکار والدین کنترل‌گر، دخالت در مواردی مانند شرکت فرزندشان در فعالیت‌های گروهی درسی، ورزشی و دوستان است. این نشانه می‌تواند از سنین پیش دبستانی فرزند شروع شود و تا اتمام تحصیلات دانشگاهی وی ادامه یابد.

انتقاد از انتخاب‌های کودک

والدین کنترل‌گر، معمولا به انتخاب‌های فرزندان خود احترام نمی‌گذارند و بی مهابا از انتخاب‌شان ایراد می‌گیرند و تا زمانی که انتخاب فرزندشان دقیقا شبیه خواسته‌های آن‌‌ها نشود، ناراضی می‌مانند. برای مثال همیشه از سبک لباس پوشیدن فرزندشان انتقاد می‌کنند و تا زمانی که وی لباس دلخواه والدینش را نپوشد، با آن کنار نمی‌آیند.

انتظارات بالا و دست نیافتنی از کودک

والدین کنترل‌گر، فشار زیادی به فرزندان‌شان وارد می‌کنند تا انتظارات‌شان را برآورده کنند. بیش‌تر این انتظارات غیرمنطقی، زیاد، و غیرقابل دسترس است. هر چیزی غیر از این انتظارات کمال گرایانه، برایشان غیرقابل قبول و ناامیدکننده است.

عشق مشروط

والدین کنترلگر، فقط زمانی علاقه‌ی خود را به فرزندشان نشان می‌دهند که بتواند انتظارات آرمانی آن‌ها را محقق کند. در واقع، فکر می‌کنند با محروم کردن فرزندان‌شان از عشق، آن‌ها را به سمت انجام کارهای موردنظر خود، سوق می‌دهند. برای مثال بعضی از والدین فقط زمانی که فرزندشان نمره‌ی خوبی کسب کند، او را در آغوش می‌گیرند و ستایش می‌کنند. این رفتار، نوعی عشق مشروط و نشانه‌ی والدین کنترلگر است.

وضع قوانین سختگیرانه برای کودک

والدین کنترل‌گر معمولا فضایی ایجاد می‌کنند که قوانین سختگیرانه‌ای در آن اعمال می‌شود. بیشتر این قوانین، بدون توضیح و غیرقابل انعطاف هستند. روانشناسان معتقدند این رفتار، روشی برای فرافکنی اضطراب خود بر روی فرزندشان است. درواقع والدین یاد گرفته‌اند اضطراب درونی خود را با وضع قوانین سختگیرانه مدیریت کنند.

عدم همدلی و احترام میان کودک و والدین

کنترل بیش از حد فرزندان، به حس استقلال آن‌ها آسیب می‌رساند. دخالت بی‌‌رویه در بخش‌های خصوصی زندگی فرزندان-به‌ویژه بعد از 2 سالگی که کودک تمایل به مستقل شدن پیدا می‌کند- باعث صدمه به حریم‌  شخصی و بی‌احترامی به آن‌ها می‌شود. کودک این دخالت‌ها را به مثابه عدم درک و همدلی والدین و اهانت به خود تلقی می‌کند.

مجازات‌های شدید و بی‌‌دلیل کودک

ویژگی دیگر والدین کنترل‌گر، انجام مجازات‌هایی است که با تخلف فرزندشان تناسب ندارد. این مجازات‌ها معمولا بسیار شدیدتر از میزان مورد انتظار برای یک کار اشتباه است.

عدم توجه به فردیت کودک

والدین کنترل‌گر، به جای پذیرفتن فرزندشان -همان‌گونه که هست- همه‌ی تلاش خود را می‌کنند تا او تبدیل به کسی بشود که آن‌ها می‌خواهند. این رفتار  سبب کاهش اعتماد به نفس کودک می‌شود و چون کودک هر کاری می‌کند، مورد تایید والدین خود قرار نمی‌گیرد، سرخورده می‌شود. از سویی ممکن است کودک، برخی از ویژگی‌های خود را که نقاط قوت‌اش است، نقاط ضعف خود بداند و سعی کند روی آن‌ها سرپوش بگذارد زیرا والدین، آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناسند. برای مثال والدینی که می‌خواهند فرزندشان حتما پزشک شود، اگر وی استعداد موسیقی خوبی داشته باشد، به دلیل ترس از منحرف شدن فرزند به سمت موسیقی و به خطر افتادن هدف پزشکی، این استعداد را در ذهن او یک علاقه‌ی سطحی و مبتذل و گرایش به آن را اشتباه جلوه می‌دهند. ازاین‌رو ممکن است کودک ویژگی‌های مثبت خود را منفی تلقی نماید.

توقع الگوبرداری از رفتارهای والدین

از ویژگی‌های ثابت والدین کنترل‌گر، سپردن مسئولیت‌هایی به کودک است که برای بزرگسالان تعریف شده‌ است. آن‌ها از کودک انتظار دارند آن را مانند یک بزرگسال به انجام برساند. برای مثال، هنگامی که کودک از خواب بیدار می‌شود، از او می‌خواهند تخت خود را مرتب کند و برای خود صبحانه حاضر کند. اگر کودک نتواند کارهای این‌چنینی را خوب و کامل انجام بدهد، سرزنش می‌شود.

اثرگذاری بر تصمیم‌های کودک از طریق باج دادن

والدین کنترلگر ممکن است هنگام قانع کردن فرزند خود برای اجرای تصمیمات‌شان، برای آن‌ها شرط بگذارند. برای مثال بگویند اگر این کار را انجام بدهی، به تو هدیه خواهم داد یا اگر دانشگاه نزدیک به خانه قبول شوی، برای رفت و آمدت ماشین می‌خریم. با این کار والدین به جای توضیح درباره‌ی تصمیماتی که گرفته اند، به فرزند خود-که ممکن است مخالف‌ آن‌ها باشد- باج می‌دهند.

استفاده از دو احساس مهم «گناه» و «شرم»

گاهی والدین برای کنترل فرزندان خود، از ایجاداحساسات گناه و شرم در وی، بهره می‌برند. برای مثال می‌گویند: «وقتی من بمیرم، از کاری که انجام دادی، پشیمان خواهی شد.» یا «یک پسر/دختر خوب با والدین خود اینگونه رفتار نمی‌کند!»

اثرات منفی داشتن والدین کنترل‌گر

والدین کنترل‌گر، توانایی فرزند را برای داشتن یک شخصیت مستقل و مختار تضعیف می‌کنند. این فرزندان هرگز به درستی با اشتباهات خود روبرو نمی‌شوند؛ چرا که عامل اصلی اشتباهات زندگی آن‌ها والدین‌شانهستند. در نتیجه، فرزندخود را مسئول زندگی خود و کاستی‌های آن نمی‌داند. این اتفاق مانع رشد هویت مستقل فرد می‌شود و در بزرگسالی، موفقیت تحصیلیشغلی و عاطفی او را تحت الشعاع قرار می‌دهد.

همچنین والدینی که در مواجهه با فرزندشان عشق مشروط ابراز می‌کنند، باعث می‌شوند که رشد عاطفی فرزندشان متوقف شود و در بزرگسالی نتوانند رابطه‌ی عاشقانه‌ی سالم و پایداری داشته باشند. فرزند والدین کنترل‌گر، برای انجام کارهایش به تایید دیگران نیاز دارد و اگر کارهایش مورد تحسین دیگران قرار نگیرد، دلسرد و سرخورده می‌شود.

از طرفی ممکن است این فرزندان در بزرگسالی به عنوان مکانیسمی دفاعی، اشتیاق زیادی برای مستقل شدن داشته باشند. به گونه‌ای که حضورشان  در اجتماع و داشتن روابط طبیعی با دیگران برایشان دشوار و حتی غیر ممکن می‌شود.

تاثیرات رفتارهای والدین کنترل‌گر تا چه سنی طول می‌کشد؟

داشتن یک یا دو والد کنترل کننده نه تنها بر رشد طبیعی کودک و نوجوان اثر مخرب دارد، بلکه این والدین فرزندان خود را تا سنین بزرگسالی کنترلمی‌کنند.بسیاری از والدین کنترل‌گر، حتی بعد از ازدواج فرزندشان سعی در کنترل وی و زندگی زناشویی او  دارند. برخی پژوهش‌ها نشان داده است که یکی از مهم‌ترین عوامل جدایی همسران از یکدیگر، کنترل‌گر بودن یک یا هردو والدین بوده است. چرا که این والدین تمایل دارند تمام روندهایی را که در بالا گفته شد، در زندگی زناشویی فرزندشان و حتی تربیت نوه‌هایشان به کار ببندند.

نشانه‌های اختلال والدین کنترلگر و نحوه‌ی برخورد با آن‌ها

روش برخورد با والدین کنترل‌گر

برای تعامل با والدین کنترل‌گر، فرزندان باید موارد زیر را انجام بدهند:

کنترل‌گر بودن والدین‌تان را بپذیرید

برخورد با والدین کنترل کننده بسیار دشوار است. به هرحال آن‌ها خانواده‌ی شما هستند و شما برای بقا به حضور آن‌ها نیاز دارید. داشتن احساس گناه از خشمی که نسبت به آن‌ها دارید، طبیعی است. شاید دل‌تان بخواهد این واقعیت را که آن‌ها "کنترل‌گر" هستند، انکار کنید.

اولین قدم در رویارویی با والدین کنترل‌گر، آگاهی یافتن از این اختلال است. فرزند باید بتواند انتظارات درست والدین را از انتظارات استیلاطلبانه‌ی آن‌ها تمیز دهد.

حد و مرز را مشخص کنید

هنگامی که فرزند متوجه اختلال کنترل‌گری در والدین خود شد، بهترین راه ایجاد مرزهای محکم و ثابت بین خود و آن‌هاست. ممکن است این اتفاق ترسناک باشد و برای فرزند خانواده-به‌ویژه در سنین پایین- دشوار باشد، ولی این تنها راه حفظ نسبی استقلال و اعتماد به نفس در مقابل والدین اقتدارگرا است.

برای این کار توصیه می‌شود که فرزند، خواسته‌های نامعقول و زیاده طلبانه‌ی والدین کنترل‌گر خود را رد کند و سپس تلاش کند -به شکلی که والدین با وی وارد حالت تدافعی نشوند- انتظارات منفی آن‌ها را پوشش ندهد یا در نظر خود کم اهمیت نماید. با این کار، اعتماد به نفس و استقلال خود را تا حدود زیادی حفظ می‌کند.

به دنبال پشتیبان بگردید

فرزند والدین کنترل‌گر می‌تواند در میان آشنایان خود، افراد قابل اعتمادی داشته باشد که به عنوان واسطه، خواسته‌های او را به گوش والدین کنترل‌گر برساند. در مواردی که میان فرزند و والدین بر سر نپذیرفتن تصمیمات تنش ایجاد می‌شود، این افراد از او طرفداری کنند و والدین را برای انجام کار درست راهنمایی کنند. زمانی که فرزند با والدین کنترل‌گر خود دچار چالش می‌شود، بهتر است از فردی که والدین برای او احترام ‌اند، کمک بگیرد.

فاصله بگیرید

اگر تعیین حد و مرز، به روش مطلوب و ساده‌ای که در بالا گفته شد،  امکان‌پذیر نبود، بهتر است از والدین کنترل‌گر فاصله‌ی فیزیکی بگیرید. این کار در سنین کودکی و نوجوانی تقریبا غیرممکن است ولی بعد از 18 سالگی، مکان خود را از آن‌ها جدا کنید و اگر هم به مشکلی برمی خورید، آن‌ها را در جریان مشکل خود قرار ندهید؛ چرا که دوباره دخالت‌های افراطی آن‌ها به همراه همه‌ی سرزنش‌ها و موارد منفی دیگر، شروع می‌شود. یادتان باشد که والدین کنترل‌گر، تنها دامنه‌ی مشکلات را گسترده‌تر می‌کنند و راهی برای حل مطلوب آن پیش پای شما نخواهند گذاشت.

نشانه‌های اختلال والدین کنترلگر و نحوه‌ی برخورد با آن‌ها

جمع بندی

داشتن والد/والدین کنترل‌گر بسیار دشوار است. تصمیماتی که برای فرزند خود می‌گیرند یا قوانینی که برای آن‌ها وضع می‌کنند، رفته رفته اعتماد بنفس فرزند را کاهش می‌دهد، او را در برقراری روابط سالم دچار مشکل می‌کند و مهم‌تر از همه، استقلال و فردیت او را زیر سوال می‌برد. پس فرزندان این نوع والدین باید متوجه ضرورت شناخت این نوع اختلال باشند و بعد از شناخت آن، در صدد رویارویی درست با والدین کنترل‌گر خود برآیند. برای این کار، بهتر است فرزندان حد و مرز خود را به طور قاطع با والدین خود مشخص کنند و در مقابل برخی تصمیم‌های آن‌ها که استقلال‌شان را تحت تاثیر قرار می‌دهد، بایستند. برای این کار می‌توانند از بزرگ‌ترها و افراد معتمد و معتبر جامعه کمک بگیرند اما اصل رفتار درست در برخورد با این نوع والدین، حفظ واقعی استقلال است. اگر فرزندان در هر سن و شرایطی، تمام جزییات زندگی خود را با والدین کنترل‌گر در میان بگذارند، راه را برای ورود آن‌ها به حریم خود باز می‌کرده‌اند؛ به‌همین دلیل، بعد از جدایی فیزیکی نیز باید حد و مرز خود را با والدین خود حفظ کنند. هرچقدر این حد و مرز مشخص‌تر و جدی‌تر باشد، عوارض داشتن والدین کنترل‌گر کم‌تر می‌شود.

نشانه‌های اختلال والدین کنترلگر و نحوه‌ی برخورد با آن‌ها

دیگر تصاویر
Submitted by editor74 on ش., 08/07/2021 - 07:11