مروری بر دیدگاه‌های ویگوتسکی

  استاد: دکتر حسن احدی

دانشجوی دکترا : رضا رزاقی

در ششم ژانویه ۱۹۲۴ دومین کنگره روان عصب شناختی در لنینگراد تشکیل شد و ویگوتسکی مقاله ای تحت عنوان روش شناسی پژوهش‌های بازتاب شناختی و روانشناختی ارائه داد.او ضمن نقد مکتب بازتاب شناسی که دیدگاه مسلط آن زمان در روانشناسی شوروی بود، بر این نکته اشاره داشت که ذهن بدون رفتار وجود ندارد و رفتار بدن ذهن نیز وجود ندارد، چون هر دو یکی است.به نظر می‌رسد ارائه این مقاله اثر عمیقی بر شرکت کنندگان کنگره برجای گذاشت به طوری که از ویگوتسکی دعوت شد تا به اعضای جوان هیئت علمی مرکز جدید موسسه روانشناسی مسکو بپیوندد، موسسه ای که در سال ۱۹۱۲ توسط گئورکی چلپانف تاسیس شده بود.ویگوتسکی در ابتدای کار بر دو جنبه متمرکز بود، یکی اولویت بعد اجتماعی ذهن انسان و دیگری لزوم توجه روان شناسی به فرایندهای عالی ذهنی منحصر به انسان.ویگوتسکی به منظور اجرای برنامه‌های پژوهشی در این باره یک مثلث معروف به «سه هميار» را با کمک دو عضو جوان موسسه روانشناسی یعنی الکساندر لوریا و الکسی لئونتیف تشکیل داد.سه همیار افراد جدیدی را جذب کردند و هیات بزرگ هشت نفری را برپایه یک گروه کاملا مشارکتی شکل دادند.آن‌ها کارهای مطالعاتی و پژوهشی وسیعی را هدایت کردند، مسئله رشد و تحول فرهنگی کودک، ابزار و نماد در رشد کودک و تاریخچه رشد و تحول کارکردهای عالی روانی، از مهم‌ترین آثاری هستند که مفاهیم بنیادی نظریه ویگوتسکی را می‌توان در آن بررسی کرد.

مسئله آگاهی

برای ویگوتسکی آگاهی مشخصه منحصر به فرد انسان بود که برای درک آن باید به خصلت تاریخی رفتار، ماهیت اجتماعی انسان و ماهیت دوگانه فعالیت ذهنی و عملی توجه داشت.

۱- خصلت تاریخی رفتار: بشر تنها از تجربه موروثی ژنتیکی بهره نمی‌گیرد.سرتاسر زندگی، کار ورفتار او در حد گسترده ای برتجربه نسل‌های پیشین استوار است، تجربه ای که هنگام تولد از پدر به پسر منتقل نمی‌شود، تجربه ای که می‌توانیم آن را تجربه تاریخی بنامیم.پس برای درک خصوصیت منحصر به فرد انسان باید خصلت تاریخی رفتار و یادگیری را در نظر گرفت.

۲- ماهیت اجتماعی انسان: برای ویگوتسکی مولفه اجتماعی در رشد روانی از اولویت برخوردار بود از دید او بعد اجتماعی آگاهی هم از احاظ زمانی و هم در واقعیت مقدم است و بعد فردی آگاهی اشتقاقی و ثانویه است.

۳- رابطه فعالیت ذهنی و عملی: ماهیت دوگانه خصوصیت رفتار منحصر به فرد انسان، به عنوان فعالیت ذهنی و عمل خارجی مورد توجه قرار گرفت.به نظر ویگوتسکی جانوران خود را با محیط سازگار می‌کنند اما انسان محیط را با خود سازگار می‌کند.بدین ترتیب کار و ابزار عمل اهمیت می‌یابد.حیوانات از غریزه ای ثابت و غیر قابل تغییر پیروی می‌کنند اما انسان در فعالیت آشکار خود از یک طرح ذهنی در حال تغییر متابعت می‌کند.به هر حال این ماهیت دو وجهی رفتار انسان که هم شامل سطح درونی و هم شامل سطح بیرونی است نه تنها مستلزم آگاهی است بلکه عملا آگاهی را به عنوان بنیادی رفتار انسان قرار می‌دهد.

مقاله کامل را از بخش پیوست دریافت کنید.

Submitted by Anonymous (تایید نشده) on س., 07/09/2013 - 09:10