آموزش هنر به کودکان، بخش سوم - کودکان چگونه نقاشی می‌کنند؟

دشوار نیست که به کودکان بیاموزیم چگونه نقاشی بکشند. در روش متداول، الگویی داده می‌شود و کودک از روی آن نقاشی می‌کشد. برای نمونه معلم خط‌های زیگزاگی مانند درخت کاج روی کاغذ می‌کشد و کودک از روی آن تقلید می‌کند. البته این کلیشه‌ها همیشه هم بد نیستند. بچه‌ها با کشیدن دو گردی به‌هم چسبیده می‌آموزند که چگونه یک پرنده را نقاشی کنند یا برای نقاشی یک ماهی نخست یک بیضی می‌کشند. این شکل‌ها در نقاشی‌های بعدی بارها تکرار می‌شوند و می‌توانند سبب پیشرفت درک و توانایی کودک شوند. اما گاهی، بزرگ‌ترها کودکان را مجبور به کپی‌برداری از فرم‌های نقاشی خودشان می‌کنند و این مانع رشد و پیشرفت کودکان می‌شود.

یک کودک هفت ساله یا کوچک‌تر را در نظر بگیریم. این کودک شاید از نمادهایی که در نقاشی‌هایش استفاده می‌کند احساس رضایت ندارد و بگوید «من نمی‌توانم نقاشی کنم» شاید دلیل این احساس، چیزی است که آموزگار از او خواسته تا بکشد و سبب ترس او شده چون برایش پیچیده است. هنگامی که کودکان خودشان نقاشی می‌کشد و یا طرح‌های انتزاعی را ترسیم می‌کنند، کم‌تر رخ می‌دهد که بگویند من نمی‌توانم نقاشی بکشم. کم و بیش آن‌ها هنگامی این جمله را می‌گویند که می‌خواهند شکل جانور یا انسانی را نقاشی بکشند. برای نمونه کشیدن بینی یک انسان یا انسانی که چهارزانو نشسته، از دشواری‌های نقاشی کودکان است. با این حال کودکان، می‌کوشند تا آن چه را که می‌بینند نقاشی کنند.

مشکلاتی که آموزگار در آموزش نقاشی به کودکان دارد، می‌توان با آگاهی از توانایی کودکان در ترسیم چیزها تا اندازه‌ای ساده کرد. اما مشکل بنیادی یافتن روشی است که کودکان با آن شروع به نقاشی بکنند. هنگامی که کودکان نخستین خط‌ها را روی کاغذ می‌کشند وتجربه می‌کنند چه اندیشه‌ای در سر دارند؟ آموزگار برای افزایش تمرکز و توجه کودکان چه باید کند؟

آموزش نقاشی به کودکان بر پنج اصل زیر استوار است:

Teachings art to young children

  1. نگاه کردن به طرح و الگو.
  2. نگاه کردن به شکل‌ها.
  3. تمرین طرح، الگو و شکل‌ها و سپس کشیدن آنها.
  4. پذیرش و تشویق از سوی آموزگار.
  5. نقاشی نکردن آموزگار به جای کودکان.

برای کودکانی که نقاشی کشیدن را کار سختی می‌دانند، می‌توان از طرح و الگو آغاز کرد. برای آموزش می‌توان از سطح‌های مسطح شروع کرد. روشی که کودک در آن آموزش می‌بیند چگونه ببیند. برای نمونه کودکی که نمی‌تواند شکل گربه را نقاشی کند، ابتدا می‌تواند طرح‌های روی بدن گربه را بکشد. سپس خط‌ها و حاشیه‌ها را بکشد بدون آن که خود را درگیر خط‌های پیرامون (دور شکل) کند. برای کشیدن طرح‌های روی بدن گربه، باید به گربه دقیق‌تر نگاه کرد. شاید حتی بتوان از عکاسی هم بهره گرفت. نگاه کردن به بدن گربه، تمرکز و خوب دیدن را رشد می‌دهد.

نوآموزان یک کلاس می‌توانند با نگاه کردن به طرح‌های پدید آمده روی پوسته تنهٔ درختان و شکل برگ‌ها کارشان را آغاز کنند. آن‌ها می‌توانند شکل‌های مختلف پوسته‌ها و برگ‌ها را زیر کاغذ بگذارند و با مداد روی آن‌ها بکشند. طرح پوسته روی کاغذ می‌افتد. با این‌کار می‌توان طرح‌های گوناگونی را کشید. کودکان تشویق می‌شوند تا فکر کنند این طرح می‌تواند برای کدام درخت باشد. جمع آوری پوستهٔ درختان و برگ‌ها می‌تواند پایه گفت وگو دربارهٔ شکل آن‌ها و مقایسه آن‌ها با هم شود.

کار هیجان‌انگیزی است که کودکان می‌آموزند شکل‌ها را از راه مقایسه با یکدیگر بکشند. مغز ما توانایی دارد شکل‌ها را بسنجد. با همین توانایی است که ما می‌توانیم افراد را بشناسیم و از یک دیگر تمایز دهیم. ما چیزی را که می‌بینیم با تصویر چهره‌های آشنایی که پیش از این دیده‌ایم مقایسه می‌کنیم و مغز ما ازآن‌چه دیده‌ایم خاطره می‌سازد. هنگام نقاشی کردن از این سنجش‌ها (مقایسهٔ شکل‌ها) بهره می‌بریم.

هنگامی که با کودکان کوچک‌تر کار می‌کنیم، این کار را با" بازی با شکل " انجام می‌دهیم که بخش‌های زیر را دارد:

آموزش هنر به کودکان، بخش سوم - کودکان چگونه نقاشی می‌کنند؟

  1.  یافتن دایره‌ها.
  2. یافتن چهارگوش‌ها.
  3. یافتن شکل‌های راست و بدون خمیدگی
  4. مقایسه شکل‌های راست با شکل‌های خمیده
  5. یافتن شکل‌هایی که با جابه‌جاکردن و دیدن از زاویه‌های دیگر، تغییرمی‌کنند.
  6.  یافتن شکل‌های تیز یا نوک تیز.

در روند یافتن شکل‌ها، آن‌ها با هم مقایسه می‌شوند. برای نمونه، یک خط راست با یک دایره، یک خط خمیده با خط‌های راست یا دایره. گاهی یک شکل خمیده را با پرسش ازهمسانی یا ناهمسانی آن با یک دایره یا یک خط راست می‌توانیم بررسی کنیم.

می‌توانیم مسئله را چنین طرح کنیم: کدام بخش بیشترین خمیدگی را دارد؟ کدام بخش بلندترین است و کدام بخش کوتاه‌ترین؟ این پرسش‌ها به ما کمک می‌کند تا دربارهٔ همسانی‌ها و ناهمسانی‌ها داوری کنیم و از آن‌چه می‌بینیم، تعریف دقیقی داشته باشیم.

ما به پرسش‌هایی نیاز داریم که حافظهٔ پیشین کودک را در بارهٔ برخی شکل‌ها فعال کند. برای نمونه، می‌توان از بازی بیست سوالی کمک گرفت. کودکان در این بازی، پاسخ نمی‌دهند و به کمک پرسش‌های گوناگون، آن شکل را تجسم می‌کنند. هدف ما این است که تصویر ذهنی نیرومندی در ذهن کودک ایجاد کنیم. گاهی این کاررا به کمک منابع دیگرمانند نقاشی‌ها، عکس‌ها و فیلم‌های ویدیویی نیز می‌توانیم انجام دهیم.

گربه و موش

آموزش هنر به کودکان، بخش سوم - کودکان چگونه نقاشی می‌کنند؟

گربه

  • سر گربه از بدنش بزرگ‌تر است یا کوچک‌تر؟ می‌توانی گربه را با کمرخمیده تجسم کنی؟
  • با انگشت می‌توانی فرم بدن گربه را توی هوا بکشی؟
  • آیا پنجه گربه به طرف بیرون است؟
  • گربه نشسته یا ایستاده؟ آیا پاهایش را کش و قوس می‌دهد؟ فکر می‌کنی گربه چه‌کار می‌کند؟
  • دم گربه کجای بدن آن است؟
  • دم گربه چه شکلی است؟
  • گربه عصبانی است یا مهربان؟ این را از کجا می‌دانی؟
  • چه نقش‌هایی روی بدن گربه هست؟

آموزش هنر به کودکان، بخش سوم - کودکان چگونه نقاشی می‌کنند؟

موش

  • فکر می‌کنی پوزهٔ موش گرد است؟ نوک تیز است یا صاف؟ آیا وارونه به سمت بالا چرخیده است؟
  • دم موش چه اندازه است؟
  • بدن موش چگونه است؟ آیا پشت بدنش بزرگ‌تر است یا میانه آن؟
  • سبیل‌های موش کجاست؟
  • آیا موش انگشت دارد؟
  • آیا انگشت‌های موش مانند انگشت‌های توست؟ انگشت‌های موش چگونه است؟

بیش‌تر تصویرگران حرفه‌ای هنگام تصویرسازی، از منابع مرجع مانند عکس‌ها بهره می‌گیرند. پس نباید انتظار داشته باشیم که که کودکان بتوانند حتی بدون استفاده از یک مرجع، نقاشی کنند. با این حال، اگر آنها اجازه استفاده از منابع را هم داشته باشند، کشیدن جانوربه ویژه جانورانی که کودک آن‌ها را خوب نمی‌شناسد کاری دشوار است. هنگامی که کودکان پنج ساله شکل گربه‌ای را می‌کشد، از یک نماد برای کشیدن گربه استفاده می‌کنند. کودکان عادت دارند به آن چهره‌ای شبیه چهرهٔ انسان دهند. کودکان بزرگ‌تر نقاشی‌های‌شان به واقعیت نزدیک‌تر است. کودکان هنگام نقاشی کشیدن، به چیزها دقیق‌تر نگاه می‌کنند و آن‌ها را با هم مقایسه می‌کنند و می‌سنجند.

همهٔ کسانی که بر پایهٔ حافظه‌شان می‌توانند تصویر یک گربه را بکشند، پیش از آن، روی شکل گربه بررسی دقیقی انجام داده‌اند. کشیدن شکل گربه با کمک واژگانی در ذهن انجام می‌شود که ما از شکل گربه ساخته‌ایم.

از این رو، هر بار که کودکان نگاه کنند و بکشند، گنجینه واژگانی‌شان افزایش می‌یابد. کودکان از همین راه رشد می‌کنند. آن‌ها پیوسته نگاه می‌کنند، نقاشی می‌کشند، می‌سنجند، تضادها و نشانه‌های ویژه را می‌ببینند. آن‌ها مانند یک نوازنده باید تمرین کنند.

شکل‌های درست، همان شکل‌هایی هستند که کودکان خودشان آن‌ها را کشیده‌اند. کمک به کودکان برای آن که "زیباتر" نقاشی بکشند و یا بزرگ‌تر به به جای آن‌ها نقاشی بکشند، هیچ کمکی به رشد آن‌ها نمی‌کند و در یادگیری‌شان هم بازدارنده است. در واقع کودکان بدون هیچ تجربه‌ای، نقاشی می‌کشند. ارزش دادن به کوشش‌های ناشیانه آن‌ها، بسیار اهمیت دارد وگرنه آن‌ها سرخورده و ناامید می‌شوند.

 کودکان برای نقاشی کشیدن سخت کوشش می‌کنند. اگر ما آموزگارها دربرابر این کوشش‌ها احساس شرمندگی می‌کنیم و انتظار بیش‌تری از آن‌ها داریم، این اشتباه ماست نه کودک! اگر کودکان را به کشیدن شکل‌ها یا طرح‌هایی وادار کنیم که متناسب با درک ماست، آ ن‌ها هرگز پیشرفت نخواهند کرد. از این رو آن‌ها دردورهٔ آغازین نقاشی و برای ورود به دورهٔ بعدی نیاز دارند این مشکلات را بیازمایند. به کودکان اجازه دهیم به نقاشی مانند یک نردبان نگاه کنند. برای بالارفتن از هر پله نردبان پیمودن پله پیشین نیاز است. کودکان باید مرحله به مرحله پیش بروند. با این رویکرد آن‌ها بسیار زودتر می‌آموزند. هنگامی که کودکان در اندازهٔ توان‌شان بهترین را انجام می‌دهند و برای اندیشیدن در باره پدیده‌ها و چیزهای گوناگون کوشش می‌کنند، ما حق نداریم از دستاوردها و جست و جوی آن‌ها احساس ناخشنودی کنیم. شاید نقاشی‌های کودکان بر پایهٔ ارزشیابی و سنجش بزرگ‌ترها خوب نباشد، اما می‌تواند بازتاب بسیار خوبی از چگونه اندیشیدن کودکان باشد.

ادامه دارد...

دیگر تصاویر
نویسنده
Submitted by editor74 on چ., 02/17/2021 - 08:47