فلسفه برای کودکان و نوجوانان

گفت‌وگو با متیولیپمن گفت‌وگوقدرت تمیز، داوری و استدلال‌آوری از اهمیت انکارناپذیری در زندگی فردی و حیات جمعی برخوردار است. نقش این امور را در تفاهم میان آدمیان و در نتیجه نشاندن گفت‌وگو به جای جنگ (به ویژه میان تمدن‌ها) نیز نمی‌توان نادیده گرفت. اگر دولتمردان و بانیان فرهنگ هر کشوری بخواهند آینده کشورشان را تضمین کنند باید در فکر تعلیم و آموزش نسل‌های جدید در جهت ارتقا و تقویت توانایی‌های فکری و ذهنی آن‌ها باشند. تقویت قدرت تفکر، تعلیم تفکر انتقادی و...از جمله اموری است که در تربیت شهروندانی معقول نیز دارای اهمیت است.

با وجود این حتی در گروه‌های فلسفه دانشگاهای ما نیز بسیاری از دانشجویان، فاقد قدرت تمیز، داوری و استدلال‌آوری هستند. البته این موضوع به ایران یا به کشورهای جهان سوم محدود نمی‌شود، در کشورهای پیشرفته و کشورهای غربی نیز این امر محسوس بوده است. اما اندیشمندان و فلاسفه آن‌ها مدتی حدود نیم قرن است که دست به کار شده‌اند. در این مدت تلاش‌های زیادی انجام شده است. مطالعات، تحقیقات، کنفرانسهای متعددی صورت‌پذیرفته و نتیجه این بوده است که دوران دانشگاه برای تقویت قدرت‌های ذهنی و استدلالی افراد بسیار دیر است و باید این کار را از دوره کودکی شروع کرد. بدین ترتیب شاخه دیگری از فلسفه متولد شده که فلسفه برای کودکان نام گرفته است و از این طریق فلسفه وارد دبستان‌ها و مدارس راهنمایی گردیده است، گو اینکه این نوع فلسفه وارد دبستان‌ها و مدارس راهنمایی گردیده است، گو اینکه این نوع فلسفه تفاوت‌های بسیاری با فلسفه محض دارد.

پروفسور متیولیپمن ۱ بنیان‌گذار این برنامه است. وی در سال ۱۹۵۴ م.دکترای خود را از گروه فلسفه دانشگاه کلمبیا گرفت.۱۸ سال استاد فلسفه آن دانشگاه بود. سپس به دانشگاه دولتی مونتکلیر رفت و در آنجا پژوهشگاه توسعه و پیشبرد فلسفه برای کودکان را تأسیس کرد. برنامه او، یعنی فلسفه برای کودکان، جایزه سال ۲۰۰۱ انجمن فلسفی امریکا را به خاطر امتیازاتش به دست آورد. این برنامه از طرف یونسکو و انجمن معلمان فلسفه امریکا تقدیر شده است. لیپمن نویسنده یا نویسنده همکار ۲۶ کتاب در فلسفه و تعلیم و تربیت است.

نوشتاری که در پیش رو است گفت‌وگویی با ایشان در زمینه تاریخچه، ضرورت، موضوعات، مسائل، روش‌ها و رویکردهای مختلف فلسفه برای کودکان است.

***منظور از برنامه فلسفه برای کودکان ۲ چیست؟

در اواخر سالهای ۱۹۶۰ در دانشگاه کلمبیا واقع در نیویورک به درجه استاد تمامی فلسفه رسیدم. فکر می‌کردم که دانشجویان من فاقد قدرت استدلال و قدرت تمیز و داوری هستند، اما برای تقویت قابل ملاحظه قدرت تفکر آن‌ها، دیگر بسیار دیر شده بود. به این فکر افتادم که این کار می‌بایست در دوران کودکی انجام می‌گرفت (و در آن زمان تقریبا فقط من بر این اعتقاد بودم). وقتی کودکان در سن یازده یا دوازده سالگی بودند، باید دوره‌های درسی در خصوص تفکر انتقادی را می‌گذراندند. اما برای تهیه موضوعی قابل فهم و مخاطب پسند، متون درسی بایستی به صورت داستان نوشته می‌شد، داستانی درباره منطق اکتشافی کودکان. اما به نظر می‌رسید که این کار نیز باید با دقت و ظرافت بسیار انجام می‌گرفت. این داستان‌ها درباره فلسفه اکتشافی کودکان بود.

از این رو من کتاب کشف هری استوتلمیر ۳ را نوشتم (این عنوان ایماء و اشاره‌ای است به نام ارسطو). وقتی من آن را در سال ۱۹۷۰ به آزمایش گذاشتم، به نظر می‌رسید به خوبی کارگر افتاده است. در پی آن (با کمک آنه مارگارت شارپ) یک کتاب راهنما که شامل صدها تمرین فلسفی بود برای معلمان نوشتم. آن کتاب هم به خوبی نتیجه بخش بود. سپس شهر کلمبیا را ترک کردم و پژوهشگاه توسعه و پیشبرد فلسفه برای کودکان ۴ را در دانشگاه دولتی مونتکلیر ۵ تأسیس کردم. پس از چند سال، کتابی به عنوان لیزا ۶ که منحصرا مربوط به اخلاقیات بود، نوشتم. این کتاب تکمله کتاب هری بود و به کودکانی اختصاص داشت که اندکی بزرگ‌تر بودند. کتاب‌های بیشتر و بیشتری نوشته شد که هر کدام ویژه سطوح سنی خاصی بود، این کتابها به همراه کتاب‌های راهنمای کمک آموزی‌شان بودند. همچنین مجموعه متنوعی از کتاب‌های نظری تألیف و (به همت نشرهای دانشگاهی، همچون تمپل، کمبریچ و تیچرز کالج) منتشر شد.

برنامه فلسفه برای کودکان ۷ علاوه بر فراهم آوردن کتاب‌های درسی متحد الشکل (داستان‌های فلسفی برای کودکان)، یک طرح آموزشی واحدی دارد که در آن دانش آموزان سطوح مختلف با سعید ناجی *قرائت یک بخش از داستان با صدای بلند، کلاس را آغاز می‌کنند. سپس سؤالاتی در مورد آن طرح می‌کنند و در مورد این سؤالات به بحث می‌نشینند. روش کار چنین است و شامل انتقاد متقابل و دو جانبه و ابراز عقاید با نهایت دقت است. مربی این روش را به عنوان یک رهیافت آموزشی به رسمیت پذیرفته و پیش می‌گیرد تا کودکان را به سوی تبدیل شدن به شهروندانی در یک نظام دموکراسی سوق دهد.

پیدایش و تکمیل این برنامه چگونه صورت گرفته است؟

پیدایش فلسفه برای کودکان از «هیچ کجا» و بدون مقدمه نبوده است. این برنامه براساس رهنمودهای جان دیویی و مربی روسی لیو ویگوتسکی ۸ که بر ضرورت تعلیم تفکر و تأمل و نفی آموزش حفظ کردن صرف تأکید می‌کردند، به وجود آمده است. برای کودکان کافی نیست که صرفا آنچه را که به آن‌ها گفته می‌شود به حافظه سپرده و سپس به یاد بیاورند. بلکه آن‌ها باید موضوع مورد نظر ر آزموده و تجزیه و تحلیل کنند. درست دقیقا همان طور که فرایند تفکر، پردازش اموری است که کودکان درباره جهان و از طریق حواسشان یاد می‌گیرند، آن‌ها نیز باید درباره آنچه در مدرسه یاد می‌گیرند بیندیشند. حفظ کردن مطالب، یک مهارت فکری کم ارزش و سطح پایین است؛ به کودکان باید مفهوم‌سازی، داوری و تمیز امور از همدیگر، استدلال و اموری از این قبیل را یاد داد.

بعد از آزمایشی کوچک ولی فشرده که به واسطه این طرح به عمل آمد، (و نشان داد که می‌توان به کودکان استدلال‌آوری قیاسی و اصلاح شده‌ای را یاد داد بدون اینکه این کار «آموزش برای امتحان» ۹ باشد.)، به تعدادی از افراد که دکترای فلسفه داشتند. تعلیم داده شد تا معلمان سرتاسر ایالات متحده را آموزش دهند و آن‌ها در سالهای ۱۹۷۰ شروع به این کار کردند. در پایان این دهه، پنج هزار کلاس در این کشور از این برنامه بهره می‌بردند. این آزمایش نشان داد که با ارائه این برنامه برای کودکان ۱۱ ساله، می‌توان به آن‌ها یاد داد تا در مسائل مربوط به استدلال‌های صوری، ۲۷ هفته سن هوشی بالاتری داشته باشند.

با مساعدت دانشکده تعلیم و تربیت نیوجرسی و کمک‌های بلاعوض بنیادهای خصوصی، اقدام به تشکیل کارگاه‌هایی برای تربیت «معلم-مربی» کردیم تا آن‌ها هم بعدا معلمان دیگری را تربیت کنند، معلمانی که استفاده از این برنامه را راه اندازی کنند. معلمان آموزش دیده گزارش دادند کودکان با خوشحالی به دوستانشان پاسخ می‌دهند، چرا که این کار به آن‌ها امکان می‌دهد تا به راحتی و آزادانه در کلاس صحبت کرده و درباره ایده‌ها و نظراتشان با یکدیگر و نیز با معلم به بحث بپردازند.

مقاله کامل را از بخش پیوست دریافت کنید.

نویسنده: متیو لیپمن

Submitted by Anonymous (تایید نشده) on س., 07/16/2013 - 12:22