مدرسه ، خانه ی دوم بچه‌ها خوش تراش نیست

آدم‌ها خانه‌شان را با دنیا عوض نمی‌کنند حتی با بهترین و لوکس‌ترین اقامتگاه‌های دنیا؛ پس اگر خانه اول چنین حسی به افراد می‌دهد خانه دوم هم باید اینچنین باشد. مدرسه فقط یک چاردیواری خشک و رسمی نیست که بچه‌ها برای باسواد شدن چاره ای جز آمدن به آن نداشته باشند، بلکه ابزاری است برای یادگیری، تعلیم و تربیت و رسیدن به آرامش. 

این روزها که زندگی در آپارتمان حتی در کوچک‌ترین شهرها نیز رسم شده عده ای زندگی آپارتمان نشینی را دستمایه ای می‌دانند تا بگویند برای بچه‌هایی که از صبح تا شب در خانه‌های کوچک که کمتر جای جم خوردن در آن پیدا می‌شود، زندگی می‌کنند، مدرسه می‌تواند روزنه امید باشد؛ جایی که می‌شود در آن تحرک داشت، رشد کرد و خلاق بار آمد. منظور این گروه، کار کردن بر ظرفیت‌های معنوی مدرسه است، یعنی تبدیل یک ساختمان آجری و سیمانی به خانه ای امن که جرقه موفقیت افراد در آن زده می‌شود.  اما منظور طرفداران این ایده فقط کارکردن بر محتوای مدارس نیست، چون اگر بهترین برنامه‌های درسی در بدترین ساختمان‌ها که نامش را مدرسه گذاشته‌اند، پیاده شود، آن طور که انتظار می‌رود کارایی نخواهد داشت. 

 ساده، اما مهم 

شاید به نظر ساده بیاید، شاید آنقدر پیش پا افتاده تلقی شود که ارزش تکرار کردن نداشته باشد، اما بیشتر مدارس کشور ساختمان‌هایی دارد که اگر روزی تغییر کاربری دهند و مثلابه ساختمان اداری یک وزارتخانه تبدیل شوند کسی از این تغییر کاربری مطلع نخواهد شد. منظور این جمله همان صحبت کارشناسان است که از مناسب سازی نشدن مدارس گلایه می‌کنند. ساختمان مناسب سازی شده یعنی ساختمانی که مختص کاربران آن طراحی شده است که در مثال مدرسه، ساختمانی است متناسب با شرایط عده ای کودک و نوجوان که قرار است بخش زیادی از ساعات روز را در آن محیط بگذرانند. 

یک مدرسه که قرار است دانش آموزان در آن در سنین مختلف کنار هم قرار بگیرند باید متناسب با ذائقه و نیازهای سنین مختلف طراحی شود؛ یعنی اگر در یک مدرسه، هم دانش آموز اول دبستانی وجود دارد و هم بچه‌های کلاس ششم و هم در شیفت عصر قرار است دانش آموزان دوره متوسطه اول یا دوم در آن درس بخوانند باید فضا به شکلی باشد که به نیاز همه این گروه‌ها پاسخ دهد. 

در چنین فضایی، ساختمان مدرسه طوری ساخته شده که بچه‌های دبستانی که قد و قواره کوچکی دارند به‌راحتی بچه‌های بزرگ تر از سرویس های بهداشتی استفاده کنند، آب بنوشند، پشت میز و نیمکت‌ها آرام بگیرند، پای تخته درس پس بدهند و از پشت پنجره از چشم انداز اطراف مدرسه استفاده کنند. نکته: گردانندگان سیستم آموزشی جهان در هزاره سوم به این باور رسیده‌اند که فضای فیزیکی مطلوب که به نیازهای جسمی و روانی افراد اهمیت دهد، برگ برنده ای است که می‌تواند انگیزه‌ها را بیدار کند و بهره وری ها را افزایش دهد.

شاید برخی فکرکنند این خواسته‌ها فراتر از امکانات موجود است یا آنقدر غیرضروری است که اگر نباشد هم خللی در آموزش- که وظیفه اصلی مدرسه است- وارد نمی‌کند، اما گردانندگان سیستم آموزشی جهان در هزاره سوم به این باور رسیده‌اند که فضای فیزیکی مطلوب که به نیازهای جسمی و روانی افراد اهمیت دهد، برگ برنده ای است که می‌تواند انگیزه‌ها را بیدار کند و بهره وری ها را افزایش دهد. 

یک مدرسه با کیفیت،هم بودجه می‌خواهد، هم مدیریت 

این‌ها شعار نیست، این‌ها نیاز بچه‌هایی است که لباس دانش آموزی پوشیده‌اند و قرار است چشم و چراغ جامعه در آینده ای نزدیک باشند. اما یقین داریم آن‌ها که دستی بر آتش دارند و در قالب مدیر، ناظم و معلم، مدارس را می‌چرخانند، ممکن است به این ایده آل گرایی ها خرده بگیرند و تبدیل مدارس سنتی ما به مدارس پیشرفته انسان محور را امری بعید بدانند. آن‌ها که خود وارد گود آموزش و پرورش شده‌اند، شهادت می‌دهند مدارس آنقدر از نظر مالی در مضیقه هستند که از پس کشیدن یک نقاشی روی دیوارها برای این که دل بچه‌ها باز شود هم بر نمی‌آیند، چه رسد به تبدیل سرویس های بهداشتی و آبخوری‌های نامناسب به مکان‌هایی مناسب سازی شده یا آوردن میز و نیمکت‌های متناسب با قد و قواره بچه‌ها. 

حرف این گروه البته درست است، چون در وضعیت کمبود بودجه ای که گریبان مدارس را گرفته و گردانندگان مدرسه را به دریافت پول‌های اجباری از دانش آموزان واداشته صحبت از تغییر، مترادف با بودجه‌های کلان است که فعلاو تا آینده ای نامعلوم در دسترس نیست. شاهد مثالش هم طرح استتار در مدارس که قرار بود در قالب مناسب سازی و برای مدارس دخترانه اجرا شود، اما به خاطر نرسیدن اعتبار لازم با حرکتی کُند پیش می‌رود. 

طرح استتار البته از روزی که کلید خورد تعابیر مختلفی به نفع و ضررش مطرح شد، چون عده ای از این سوی پشت بام افتادند که این طرح می‌خواهد حجاب از سر دختران بردارد و عده ای دیگر از آن سوی پشت بام افتادند که قرار است فضای مدرسه پادگانی شود، در حالی که هدف از طرح این بود که مدارس مشرف به ساختمان‌های بلند که مجال حرکت آزادانه در حیاط مدرسه را از دختران دانش آموز می‌گیرد و آن‌ها را وادار به ماندن در کلاس و در نتیجه بی تحرکی می‌کند، طوری پوشیده شود که هم فضای داخلی مدرسه دلگیر نشود و هم به دختران اجازه دهد مثل پسران در زنگ تفریح بازی و تفریح کنند. طرح استتار فقط یکی از مصادیق مناسب سازی مدارس است که سرانجامش به کمبود بودجه و حرکت لاک پشتی رسید؛ طرحی که اگر پول نرسد هیچ وقت کامل نخواهد شد.

اما با این حال طرح‌هایی وجود دارد که می‌تواند مختص هر مدرسه باشد یعنی طرح‌های زاییده تفکر و خلاقیت مدیر همان مدرسه که پول زیادی نمی‌خواهد، اما در نهایت به مناسب شدن فضای مدرسه کمک کند. مثلامدیر یک مدرسه که دانش آموزان پایه‌های مختلف در آن درس می‌خوانند کلاس‌های را طوری طبقه بندی کند که پایه‌های مختلف همیشه در کلاس‌هایی مشخص درس بخوانند و امکانات این کلاس‌ها مطابق سن و سال آن‌ها باشد. در مورد آبخوری‌های مدرسه، کتابخانه و حتی حیاط هم این طرح قابل اجراست، به طوری که می‌شود با هزینه ای کم برای دانش آموزان کم سن و سال آبخوری‌هایی با ارتفاع کم ساخت یا در خرید کتاب‌های کتابخانه، ذائقه‌های مختلف را در نظر گرفت یا در گوشه ای از حیاط آسفالت شده مدرسه، باغچه ای با چند نهال و چند گیاه ساخت که چشم انداز زیبای آن دل دانش آموزان را شاد کند. 

   نویسنده: مریم خباز

    

 

Submitted by Anonymous (تایید نشده) on ی., 09/08/2013 - 11:40